ناحی

لغت نامه دهخدا

ناحی. ( ع ص ) خمیده. مایل شده. ( ناظم الاطباء ). || قصدکننده و گرداننده. ( شمس اللغات ). || ناح. نحوی. عالم به علم نحو. ج ، نُحاة.

فرهنگ فارسی

صاحب علم نحو، کسی که علم نحومیداند
خمیده مایل شده .

فرهنگ عمید

قاصد، آهنگ کننده.

پیشنهاد کاربران

بپرس