ناحمولی

لغت نامه دهخدا

ناحمولی. [ ح َ ] ( حامص مرکب ) بی تحملی. بی صبری. ناشکیبائی :
ناحمولی انبیا را ز امردان
ورنه حمالست بد را حملشان.
مولوی.
طبع را گشتند اندرحمل بد
ناحمولی گر کنند از حق بود.
مولوی.

پیشنهاد کاربران

نابردباری
بی تحملی
ناشکیبایی
ناحمولی انبیا از امر دان
ورنه حمالست بد را حلمشان
✏ �مولانا�

بپرس