ناجایز

لغت نامه دهخدا

ناجایز. [ ی ِ ] ( ص مرکب ) ناروا. ( آنندراج ). ناروا. نامشروع. ناشایسته. نابایسته. ( ناظم الاطباء ). که جایز نبود. که روا نباشد.

فرهنگ فارسی

( صفت ) ناروا نامشروع مقابل جایز .

پیشنهاد کاربران

لایجوز. [ ی َ ] ( ع جمله ٔ فعلیه، ص مرکب ) ( از: لا یجوز ) که روا نباشد. که جایز نیست. ناجایز. ناروا :
یجوز و لایجوزستش همه فقه از جهان لیکن
سرا یکسر ز مال وقف گشتستش چو جوزائی.
ناصرخسرو.
هرچه کان گفت لایجوز چنین
...
[مشاهده متن کامل]

آن دگر گفت عندنا لابأس.
ناصرخسرو.
دانه ٔ دین ز لایجوز و یجوز
سیر شیرش نکرده بود هنوز.
سنائی.
صوفی و عشق در حدیث هنوز
سلب و ایجاب و لایجوز و یجوز.
سنائی.

بپرس