نابند
لغت نامه دهخدا
نابند. [ ب َ ] ( اِ مرکب ) شاید مخفف نان بند. رفیده. ناوند. بالشی مدور با حشو پنبه و غیره که خمیر گسترده نان بر وی نهند و بدیوار تنور بندند. ( یادداشت مؤلف ). این بالش گونه مدور را کرمانیها لَپّو گویند.
فرهنگ فارسی
شاید مخفف نان بند رفیده .
پیشنهاد کاربران
نابند و نوبندگان نام چند جا از پارس است مردم فارس نان را نون میگویند و اگر معنی نونبند میداد نونبند نابند میتواند به چم نهاوند و مرکز نیز باشد