نابلسی
/nAblosi/
لغت نامه دهخدا
نابلسی. [ ب ُ ل ُ ] ( اِخ ) ( 541 - 600 هَ. ق. ) عبدالغنی بن عبدالواحدبن علی بن سرورالمقدسی الجماعیلی الدمشقی ، از حافظان حدیث و علماء رجال است. در جماعیل نزدیک نابلس تولد یافت و بدمشق سکونت گزید و در مصر درگذشت. صاحب تصانیفی است در علم رجال و حدیث. ( اعلام زرکلی ج 2 ص 533 ) ( ریحانةالادب ذیل جماعیلی ). رجوع به جماعیلی شود.
نابلسی. [ ب ُ ل ُ ] ( اِخ ) ( 1017 - 1062 هَ. ق. ) اسماعیل بن عبدالغنی بن اسماعیل بن احمد فقیه و ادیب است. اصلش از نابلس فلسطین است و در دمشق ولادت و وفات یافته است. کتاب الاحکام در شرح درر در 12 جلد از تألیفات اوست. ( از اعلام زرکلی ج 1 ص 107 ).
نابلسی. [ ب ُ ل ُ ] ( اِخ ) ادریس بن یزید، ابوسلیمان النابلسی ، ساکن عراق و مردی ادیب و شاعر بود. ابوبکر الصولی گوید ابوسلیمان نابلسی مرا در مربد بصره دیدار کرد، پرسیدم از کجا می آئی ؟ گفت : از نزد امیرتان فضل بن عباس ، وی مرا به حضور نپذیرفت و من ابیاتی سروده ام. بدو گفتم برای من بخوان ، چنین خواند:
لما تفکرت فی حجابک
عاتبت نفسی علی حجابک
فما أرها تمیل طوعاً
الاالی الیأس من ثوابک
قد وقع الیأس فاستوینا
فکن کما کنت باحتجابک بیشتر بخوانید ...
فرهنگ فارسی
ادریس بن یزید ابو سلیمان نابلسی ساکن عراق و مردی ادیب و شاعر است .
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید