نابلد

/nAbalad/

مترادف نابلد: غیرماهر، ناآشنا، ناآزموده، ناشی

متضاد نابلد: بلد

برابر پارسی: بیراه، کارندان

معنی انگلیسی:
unfamiliar, unacquainted, stranger, bum

لغت نامه دهخدا

نابلد. [ ب َ ل َ ] ( ص مرکب ) که راه نبرد. که راهی را نداند. که طریقی را نشناسد. که راه نداند. که نشناسد. || ناشی. که وارد به کاری نیست. که مهارت و آشنائی به کاری ندارد.

فرهنگ فارسی

( صفت ) ۱ - آنکه راهی را نداند. ۲ - کسی که در کاری مهارت ندارد ناشی .

فرهنگ عمید

۱. آن که راهی را نداند.
۲. بی خبر از راه ورسم جایی.
۳. آن که در کاری ماهر نباشد.

گویش مازنی

/naabalad/ کسی که با راه یا کاری آشنا نباشد

واژه نامه بختیاریکا

ندُووم کار

پیشنهاد کاربران

کسی که کاری بلد نباشد و بی هدف ب آن کار ادامه بدهد و غرورش اجازه یاد گیری نمیدهد ( نابلد ) میگویند . !

بپرس