نابغه ٔ جعدی

لغت نامه دهخدا

نابغه جعدی. [ ب ِ غ َ ی ِ ج َ ] ( اِخ ) از شاعران قوی طبع جاهلیت و اسلام است. در نام و نسب جعدی اختلاف است. ابوالفرج اصفهانی نام او را حیان بن قیس بن عبداﷲ... آورده است و صاحب ریحانة الادب : قیس بن عبداﷲ، یا قیس بن کعب بن عبداﷲ . و صاحب قاموس الاعلام ، حسان بن قیس بن عبداﷲ نوشته است . کنیت او را صاحبان تذکره ها به اتفاق ابولیلی نوشته اند. وی از شاعران مخضرم و از اصحاب و مدیحه گویان پیغمبر اسلام است. بدوران جاهلیت اشعاری سرود و از آن پس روزگار خموشی گزید و لب از شعر فروبست و چون بعد از بعثت محمدبن عبداﷲ به اسلام گروید در مدح اسلام و پیغمبر اسلام شعر گفتن را از سرگرفت. ( اغانی ج 5 و تاریخ آداب اللغة العربیة ج 1 ص 175 ). و بسبب غلیان طبع و زبان بشاعری گشودن او را نابغه لقب داده اند. ( تاریخ آداب اللغةالعربیة ) . وی درعهد جاهلیت خمر و مسکر را منکر شمرد و ازلام و اوثان را ابطال کرد و این از اشعار اوست در عهد جاهلیت :
الحمد لاشریک له
من لم یقلها فنفسه ظلما.
وی متوجه دین ابراهیم بود و روزه میگرفت و استغفار می کرد. ( اغانی ج 5 ص 9 ). و چون بنزد پیغمبر آمد و اسلام آورد گفت :
اتیت رسول اﷲ اذ جاء بالهدی
و یتلو کتاباً کالمجرة نیرا
و جاهدت حتی ما أحس و من معی
سهیلا اذا مالاح تمت غورا
اُقیم علی التقوی و أرضی بفعلها
و کنت من النار المخوفة أوجرا.
این شعر را در حضور پیغمبر اسلام خواند:
بلغنا السماء مجدنا و جدودنا
وانا لنبغی فوق ذلک مظهرا.
پیغمبر را شگفت آمد و گفتش : ابولیلی مظهرکجاست ؟ جوابداد بهشت. پیغمبر گفت بگو ان شأاﷲ. وی گفت ان شأاﷲ. و چون این ابیات را بر پیغمبر خواند:
و لاخیر فی حلم اذا لم یکن له
حلیم اذا ما اوردالامر أصدرا.
پیغمبر در حقش دعا کرد که «نیکو گفتی لایفضض اﷲ فاک ». گویند پس از آن صد سال زیست و هیچیک از دندانهایش فرو نیفتاد. ( اغانی ج 5 ). در آثار بعض سخنوران پارسی بدین داستان اشاراتی هست :
بر لب و دندان آن شاعر که نامش نابغه ست
کی دعا کردی رسول هاشمی خیرالوری.
منوچهری.
تا سخنم مدح خاندان رسول است
نابغه طبع مرا متابع و یار است.
ناصرخسرو.
با عمر هم روزگاری ملازم بود اما در عهد عثمان از خلیفه سوم وداع کرد و به قبیله خود بازگشت و سپس به دوران خلافت علی ( ع ) نزد وی آمد و ملازم او در جنگ صفین بود. روزگاری را هم به ملازمت منذر در حیره گذرانده است و در قصیدتی بدین مطلع:بیشتر بخوانید ...

فرهنگ فارسی

از شاعران قوی طبع جاهلیت و اسلام است در نام و نسبت جعدی اختلافست .

دانشنامه اسلامی

[ویکی اهل البیت] قیس بن عبدالله جعدی که همان نابغه جعدی است و درباره اسم «نابغه» بین مورخان اختلاف است. بعضی او را «نابغه فرزند قیس» و برخی او را «حبان فرزند قیس» و گروهی او را «قیس فرزند عبداللَّه» نامیده اند.
نام جدش جعده است و کنیه اش «ابو لیلی» بوده، وی معروف به «نابغه جعدی» از شاعران و اصحاب پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله است که دارای عمری طولانی بود و در صفّین نیز همراه امیرمؤمنان علیه السلام مجاهدت کرد. وی در کوفه ساکن شد و معاویه او را با یکی از والیانش به اصفهان اعزام کرد. او در سال هفتاد هجری در اصفهان از دنیا رفت. گفته شده سن او در هنگام وفات 180 سال بوده و بعضی 240 سال گفته اند.
وی در عصر جاهلیّت موحّد بود و از خمر و اسکار دوری می کرد و از بت و پلیدی ها اجتناب می ورزید و معتقد به دین حنیف ابراهیم علیه السلام بود، استغفار می کرد، روزه می گرفت و از کارهای بیهوده دوری می جست.
طبق نقل بغدادی، نابغه دویست بیت شعر در محضر رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله سرود که حضرت از او تعجب کرد و او را تمجید نمود.
نابغه، بعد از رحلت رسول خدا صلی الله علیه و آله به امامت امیرالمؤمنین علیه السلام اعتقاد داشت و در این باره شعری هم سروده است و پس از آن که علی علیه السلام به خلافت رسید، او با حضرت بیعت کرد و در صفین در رکاب حضرت جنگید.

پیشنهاد کاربران

بپرس