الحمد لاشریک له
من لم یقلها فنفسه ظلما.
وی متوجه دین ابراهیم بود و روزه میگرفت و استغفار می کرد. ( اغانی ج 5 ص 9 ). و چون بنزد پیغمبر آمد و اسلام آورد گفت :
اتیت رسول اﷲ اذ جاء بالهدی
و یتلو کتاباً کالمجرة نیرا
و جاهدت حتی ما أحس و من معی
سهیلا اذا مالاح تمت غورا
اُقیم علی التقوی و أرضی بفعلها
و کنت من النار المخوفة أوجرا.
این شعر را در حضور پیغمبر اسلام خواند:
بلغنا السماء مجدنا و جدودنا
وانا لنبغی فوق ذلک مظهرا.
پیغمبر را شگفت آمد و گفتش : ابولیلی مظهرکجاست ؟ جوابداد بهشت. پیغمبر گفت بگو ان شأاﷲ. وی گفت ان شأاﷲ. و چون این ابیات را بر پیغمبر خواند:
و لاخیر فی حلم اذا لم یکن له
حلیم اذا ما اوردالامر أصدرا.
پیغمبر در حقش دعا کرد که «نیکو گفتی لایفضض اﷲ فاک ». گویند پس از آن صد سال زیست و هیچیک از دندانهایش فرو نیفتاد. ( اغانی ج 5 ). در آثار بعض سخنوران پارسی بدین داستان اشاراتی هست :
بر لب و دندان آن شاعر که نامش نابغه ست
کی دعا کردی رسول هاشمی خیرالوری.
منوچهری.
تا سخنم مدح خاندان رسول است نابغه طبع مرا متابع و یار است.
ناصرخسرو.
با عمر هم روزگاری ملازم بود اما در عهد عثمان از خلیفه سوم وداع کرد و به قبیله خود بازگشت و سپس به دوران خلافت علی ( ع ) نزد وی آمد و ملازم او در جنگ صفین بود. روزگاری را هم به ملازمت منذر در حیره گذرانده است و در قصیدتی بدین مطلع:بیشتر بخوانید ...