دلش تیزتر گشت و ناباک شد
گشاده زبان سوی ضحاک شد.
فردوسی.
دوات و قلم خواست ناباک زن به آرام بنشست بارای زن.
فردوسی.
چو آواز بشنید ناباک زن به خفتان رومی بپوشید تن.
فردوسی.
و لشکر از اتراک ناباک که نه پاک دانند و نه ناپاک. ( جهانگشای جوینی ج 1 ص 76 ).کو دشمن ِ شوخ چشم ِ ناباک
تا عیب ِ مرا به من نماید؟
( گلستان چ یوسفی ، ص 131 ).