نااهلی

لغت نامه دهخدا

نااهلی. [ اَ ] ( حامص مرکب ) نااهل بودن. اهلیت نداشتن. بی لیاقتی و ناسزاواری. نداشتن شایستگی. || ناخلف بودن. || ناکسی. فرومایگی : و اگر دیگری چون رضا( ع ) با دیگری بسازد و صلحی کند... آن را بمداهنه وبی حمیتی و نااهلی منسوب سازد. ( کتاب النقض ص 365 ).
گفت هیهات خون خود خوردی
این چه نااهلیست و نامردی.
سعدی ( هزلیات ).
رجوع به نااهل شود.

پیشنهاد کاربران

بپرس