( ناآباد ) ناآباد. ( ص مرکب ) ویران شده. خراب شده. ( ناظم الاطباء ). مقابل کلمه آباد. بایر. خراب. ویران. ویرانه : تخریب ، ناآباد کردن چیزی را. خَرِبَة؛ جای ویران و ناآباد. اَخْرَبَه ُ؛ ناآباد گردانید او را. ( منتهی الارب ). و رجوع به آباد شود.