میگساری کردن


معنی انگلیسی:
dissipate

مترادف ها

tipple (فعل)
مست کردن، میگساری کردن، دائم الخمر بودن، همیشه نوشیدن

carouse (فعل)
میگساری کردن، در مشروب افراط کردن، عیاشی کردن

bouse (فعل)
بزور با طناب کشیدن، میگساری کردن، به وسیله طناب و قرقره کشیدن

wassail (فعل)
میگساری کردن، عیاشی کردن

پیشنهاد کاربران

- رکاب گران کشیدن ؛ باده پیمودن. قدح درکشیدن :
می کشد عقل را به زیر رکاب
چون رکاب گران کشند احرار.
خاقانی.
dissipate

بپرس