لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
فرهنگستان زبان و ادب
مترادف ها
جنین، ریشه، اصل، میکرب
میکرب، زیاچه
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
میکرب
چِرکوله، ریززی، ریززیو، ریززیست، کَهزی، خُردوک،
دُشزی، دُشریز، کَهدُش، گَندوک، پَلَش ( پَلَشت ) ،
پَلیت ( پَلید ) ریمزی ( ریم=چِرک ) ، ریمول، ریمَک،
بَدکُنَک، بِزَک ( بِز از بِزِه ) ، دُشزَن
چِرکوله، ریززی، ریززیو، ریززیست، کَهزی، خُردوک،
دُشزی، دُشریز، کَهدُش، گَندوک، پَلَش ( پَلَشت ) ،
پَلیت ( پَلید ) ریمزی ( ریم=چِرک ) ، ریمول، ریمَک،
بَدکُنَک، بِزَک ( بِز از بِزِه ) ، دُشزَن
در اوستا " تمیک " در نسک : فرهنگ برابرهای پارسی واژگان بیگانه از ابوالقاسم پرتو.
تمیکی = میکربی
تمیک شناسی = میکرب شناسی
تمیکی = میکربی
تمیک شناسی = میکرب شناسی