میهمان نواز

/mihmAnnavAz/

لغت نامه دهخدا

میهمان نواز. [ ن َ ] ( نف مرکب ) مهمان نواز :
وان مهتر میهمان نوازش
می داشت به صد هزار نازش.
نظامی.
و رجوع به مهمان نواز شود.

فرهنگ فارسی

( صفت ) کسی که مهمان خود را مورد تفقد و پذیرایی قرارمیدهد.

پیشنهاد کاربران

فراخ نان و نمک. [ ف َ ن ُ ن َ م َ ] ( ص مرکب ) بخشنده. آن که خوان گسترد و مردمان به میهمانی خواند و بنوازد : اگر خواهی برتر از مردمان باشی فراخ نان و نمک باش. ( قابوسنامه ) . فراخ آستین. فراخ دست. فراخ عطا. فراخ کندوری. رجوع به این ترکیب ها شود.

بپرس