مینیاتور

/miniyAtor/

مترادف مینیاتور: نقاشی سنتی مشرق زمین

برابر پارسی: ریزنگاره

معنی انگلیسی:
miniature

لغت نامه دهخدا

مینیاتور. ( فرانسوی ، اِ ) نوعی نقاشی با حداکثر ظرافت و خطوط ترسیم شده باحداقل نازکی. این نوع نقاشی که در آن ریزه کاری خاص بکار میرفته است در قرون وسطی متداول بوده است. ( از دایرة المعارف کیه ). نوعی نقاشی خاص مشرق زمین ( مخصوصاً ایران ) و بیشتر متداول در قرن نهم اسلامی ( قرن پانزدهم میلادی ) که در آن قواعد علم مناظر و مرایا و تناسب اعضا رعایت نمیگردد و رنگ جنبه تزیینی دارد و جزئیات با ریزه کاریهای خاص و دقیق نشان داده میشود.

فرهنگ فارسی

نقاشی ریزه کاری با لاجورد وطلا و آب ورنگ درروی کاغذیافلزکه بیشتردرمشرق زمین معمول است
( اسم ) ۱ - تصویری کوچک که در آن ریزه کاری بکاررفته باشد . ۲ - نوعی نقاشی خاص مشرق زمین ( مخصوصاایران ) که در آن قواعد علم مناظر و مرایا و کالبدشناسی رعایت نمیگردد ورنگ جنبه تزیینی دارد و جزئیات با ریزه کاریهایخاص نشان داده میشود .

فرهنگ معین

(تُ ) [ فر. ] (اِ. ) نقاشی سنتی معمولِ در شرق که در آن تصاویر کوچک و بدون رعایت پرسپکتیو می باشد.

فرهنگ عمید

۱. سبکی در نقاشی و متداول در مشرق زمین که تصاویر را به صورت ظریف ترسیم می کند و اصول پرسپکتیو را در نظر نمی گیرد.
۲. تابلویی که با این شیوه ترسیم شود.

دانشنامه آزاد فارسی

مینیاتور (miniature painting)
مینیاتور الیزابت تروکمورتون، اثر لارژیلی یر
مینیاتور الیزابت تروکمورتون، اثر لارژیلی یر
نقاشی ریزنقش، به ویژه در نسخ مذهَّب آغازین؛ و بعدها در تک چهره سازی های ریزنگارانه، مثلاً بر رویدر قوطی های مرصع. هانس هولبایِن کهتر تک چهره سازی مینیاتوری را در انگلستان رواج داد، و این اسلوب در قرن ۱۶ در آثار نیکلاس هیلیارد به اوج رسید، و تا قرن ۱۹ تداوم یافت. تک چهره سازی مینیاتوری در فرانسه نیز پیشینۀ پرباری داشت. هانس هولباین در سال های ۱۵۳۱ـ۱۵۴۳ در انگلستان، تک چهره های ریزنگارانه ای را با گواش بر روی ورق های بازی کشید. بعدها این شیوۀ نقاشی را هنرمندانی همچون هیلیارد اعتلا بخشیدند؛ او تک چهره های مینیاتوری را، که همچون زیورآلات به کار می رفت، در قاب های زیبایی از فلزات گرانبها جا داد. مینیاتورسازهای جدیدتر انگلیسی عبارت بودند از آیزاک اولیور شاگرد هیلیارد، و پسر آیزاک، پیتر اولیور؛ ساموئل کوپر که «وان دایک ریزنگار» لقب گرفته بود؛ و ریچارد کازوِی که مینیاتورهایش بر درِ انفیه دان، شهرت داشت.مینیاتورهای فرانسوی. نخستین مینیاتورسازهای فرانسوی، ژان و فرانسوا کلوئه بودند. شمار بسیاری از نقاشان دیگر در قرون ۱۷ و ۱۸، در فرانسه با این هنر طبع آزمایی کردند، و نقاشان مشهوری، ازجمله لارژیلی یر، بوشه، و پرودون، مینیاتورهایی پدید آوردند. پوتیتو (۱۶۰۷ـ۱۶۹۱) به سبب مینیاتورهای لعابی اش شهرت یافت، که آن ها را برای لوئی چهاردهم ساخته بود. ژان باپتیست ژاک اوگوستین (۱۷۵۹ـ۱۸۳۲) و ژان باپتیست ایزابه (۱۷۵۷ـ۱۸۵۵) که نقاش محبوب دربار ناپلئون بود، برجسته ترین مینیاتورسازهای فرانسوی اواخر قرن ۱۸ به شمار می رفتند. گاه فریدریش فوگر (۱۷۵۱ـ۱۸۱۸)، هنرمند آلمانی، که در دربار اتریش هنرآفرینی می کرد، را «کازْوِی وین» نیز نامیده اند. لوئی نیکلا وان بلارِن برگه (۱۷۱۶ـ۱۷۹۴) نمایندۀ برجستۀ نوعی خاص از مینیاتور در فرانسۀ قرن ۱۸ بود که به آن منو پلزیر می گفتند، این نقاشی تصویری از سرگرمی های زمانه بود. دربارۀ مینیاتور ایرانی ← نگارگری

مترادف ها

miniature (اسم)
سرلوحه، مینیاتور، نقاشی با تذهیب

فارسی به عربی

مصغر

پیشنهاد کاربران

واژه مینیاتور
معادل ابجد 717
تعداد حروف 8
تلفظ min[i]yātor
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم ) [فرانسوی: miniature] ( هنر )
مختصات ( تُ ) [ فر. ] ( اِ. )
آواشناسی miniyAtor
الگوی تکیه WWWS
...
[مشاهده متن کامل]

شمارگان هجا 4
منبع لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی عمید
فرهنگ فارسی معین
فرهنگ واژه های سره
فرهنگ فارسی هوشیار
واژگان مترادف و متضاد

طلای مینیاتور
اجسام واقعی در سایز بسایر کوچک
مثلا صندلی ظریف و بسیار کوچک برای تماشا و دکور
بنام خدا
با سلام، مینیاتور از دو کلمه minimum و nature تشکیل شده وادغام این دو کلمه که اولی به معنی کوچک و دومی به معنای طبیعت هست کلمه مینیاتور را که ترجمه ان طبیعت و ذات کوچک و ظریف هست میباشد و به همه چیز میشود انرا تعمیم داد هر چیزی که کوچک و ازظرافت زیبایی بر خوردار باشد به ان کلمه مینیاتوری تلقی میشود . مثلا یک تندیس مینیاتوری و کلی اشیا دیگر .
...
[مشاهده متن کامل]

با تشکر.

نقاش

بپرس