[ویکی نور] مجتبی مینوی، در سال 1282ش، به دنیا آمد. دوران کودکی وی در سامره گذشت. پدرش برای درس فقه و اصول به آن شهر رفته بود و در آنجا از مرحوم ملا محمدتقی شیرازی درس می گرفت. از سه سالگی تا نه سالگی او در آن شهر گذشت و در همان جا به مکتب می رفت و پنج سال و سه ماه بیشتر نداشت که به خواندن قرآن و گلستان و حافظ مشغول شد.
پس از بازگشت از سامره، نخست در مدرسه «امانت»، سپس در مدرسه «اسلام» که سید محمد طباطبایی، پدر سید محمدصادق طباطبایی مشروطه طلب معروف، مؤسس آن مدرسه بود و ناظم الاسلام کرمانی، صاحب کتاب تاریخ بیداری ایرانیان، معلم و ناظم آنجا بود مشغول به تحصیل شد.
بعد از آن به مدرسه «افتخاریّه» و سپس به دارالفنون رفت. پس از آن، مدتی کوتاه معلم شد و سپس در عدلیه لاهیجان به کار دفترداری پرداخت. در سال 1299ش، وارد دارالمعلمین شد و ضمن تحصیل در دارالمعلمین، به کار تندنویسی در مجلس شورای ملی مشغول شد. پس از آن، وارد خدمت وزارت معارف شد و برای مدت کوتاهی ریاست کتابخانه معارف را برعهده گرفت.
وی سپس به پاریس رفت و بعد از آن، عازم لندن شد. در آنجا با علاقه فراوان به یاد گرفتن زبان انگلیسی، گاه پیش اشخاص و مدتی هم در کینگز کالج و مدرسه پلی تکنیک مشغول گردید.
وی سپس به تهران آمد و وارد خدمت معارف شد و پنج سال در تهران ماند. این پنج سال، دوره کمال کاروری و کاربری او بود. در همین سال ها بود وی نامه تنسر و نوروزنامه و اطلال شهر پارسه را چاپ کرد و با صادق هدایت کتاب مازیار را نوشت، که تهیه قسمت تاریخی این کتاب با وی بود و صادق قسمت نمایش را تهیه کرد و باز در همین سال ها بود که وی «ویس و رامین» و جلد اول شاهنامه را چاپ کرد و خلاصه شاهنامه را هم با مرحوم فروغی تهیه کرد و شاهنشاهی ساسانیان، اثر کریستن سن، را ترجمه نمود. پس از چاپ این کتاب برای دو ماهی به لندن رفت. در لندن بود که کتاب شاهنشاهی ساسانیان توقیف شد.
در تمام ایام جنگ (جهانی دوم)، وی در انگلستان بود و در آنجا کارهای مختلفی را انجام داد، از جمله ترجمه «اعلان»، نوشتن کاتالوگ کتاب های چستربیتی در سه جلد، همکاری با آرثور آپم پوپ و همسرش فیلیس آکرمن در نوشتن کتاب بررسی هنرهای ایران (وی تمام هفتاد و دو مقاله این کتاب را مطالعه کرد و در باره هر موضوع، مطالب و یادداشت هایی از کتب فارسی و عربی فراهم آورد و در اختیارشان گذاشت که همه را ذکر کرده اند، به طوری که بیش از صد و پنجاه بار در این کتاب به وی و تذکراتی که داده است، اشاره شده است).
پس از بازگشت از سامره، نخست در مدرسه «امانت»، سپس در مدرسه «اسلام» که سید محمد طباطبایی، پدر سید محمدصادق طباطبایی مشروطه طلب معروف، مؤسس آن مدرسه بود و ناظم الاسلام کرمانی، صاحب کتاب تاریخ بیداری ایرانیان، معلم و ناظم آنجا بود مشغول به تحصیل شد.
بعد از آن به مدرسه «افتخاریّه» و سپس به دارالفنون رفت. پس از آن، مدتی کوتاه معلم شد و سپس در عدلیه لاهیجان به کار دفترداری پرداخت. در سال 1299ش، وارد دارالمعلمین شد و ضمن تحصیل در دارالمعلمین، به کار تندنویسی در مجلس شورای ملی مشغول شد. پس از آن، وارد خدمت وزارت معارف شد و برای مدت کوتاهی ریاست کتابخانه معارف را برعهده گرفت.
وی سپس به پاریس رفت و بعد از آن، عازم لندن شد. در آنجا با علاقه فراوان به یاد گرفتن زبان انگلیسی، گاه پیش اشخاص و مدتی هم در کینگز کالج و مدرسه پلی تکنیک مشغول گردید.
وی سپس به تهران آمد و وارد خدمت معارف شد و پنج سال در تهران ماند. این پنج سال، دوره کمال کاروری و کاربری او بود. در همین سال ها بود وی نامه تنسر و نوروزنامه و اطلال شهر پارسه را چاپ کرد و با صادق هدایت کتاب مازیار را نوشت، که تهیه قسمت تاریخی این کتاب با وی بود و صادق قسمت نمایش را تهیه کرد و باز در همین سال ها بود که وی «ویس و رامین» و جلد اول شاهنامه را چاپ کرد و خلاصه شاهنامه را هم با مرحوم فروغی تهیه کرد و شاهنشاهی ساسانیان، اثر کریستن سن، را ترجمه نمود. پس از چاپ این کتاب برای دو ماهی به لندن رفت. در لندن بود که کتاب شاهنشاهی ساسانیان توقیف شد.
در تمام ایام جنگ (جهانی دوم)، وی در انگلستان بود و در آنجا کارهای مختلفی را انجام داد، از جمله ترجمه «اعلان»، نوشتن کاتالوگ کتاب های چستربیتی در سه جلد، همکاری با آرثور آپم پوپ و همسرش فیلیس آکرمن در نوشتن کتاب بررسی هنرهای ایران (وی تمام هفتاد و دو مقاله این کتاب را مطالعه کرد و در باره هر موضوع، مطالب و یادداشت هایی از کتب فارسی و عربی فراهم آورد و در اختیارشان گذاشت که همه را ذکر کرده اند، به طوری که بیش از صد و پنجاه بار در این کتاب به وی و تذکراتی که داده است، اشاره شده است).
wikinoor: مینوی،_مجتبی