میلی. ( ص نسبی ) منسوب به میل ( واحد اندازه گیری مسافت ): مادر هشت میلی جزیره بودیم. رجوع به میل شود.
میلی. ( فرانسوی ، پیشوند ) پیشوند حاکی از یکهزارم واحد اصلی. ( از دایرة المعارف کیه ).پیشوند دلالت کننده بر یکهزارم واحد غالب مقیاسات ، میلیمتر ( یکهزارم متر )، میلی لیتر ( یکهزارم لیتر )، میلی گرم ( یکهزارم گرم )، میلی گراد ( یکهزارم گراد )، میلی میکرون ( یکهزارم میکرون ).
میلی. [ م َ / م ِ ] ( ص نسبی ) آنکه در میل و اراده و خواهش و آرزوی خود آزاد باشد. ( ناظم الاطباء ). || دمدمی مزاج در تداول عامه.که بر اراده ای ثابت و استوار نباشد. که از نظامات ونسقها دقیقاً پیروی نکند و هرگاه که خواهد به کاری پردازد که متابع میل و خواست خود باشد یا کار کند نه بر اساس ضابطه یا اراده دیگری. رجوع به میل شود.
میلی.[ م َ / م ِ ] ( اِخ ) میلی تبریزی یا میلی ترک. نامش میرزاقلی و از اتراک است و در مشهد مقدس رضوی نشو و نما یافته و صاحب خلق مستحسن بوده و خالی از فضیلت نبوده است. طبعی شکفته داشته است و شعر زیر از اوست :
به سینه تیری از آن غمزه خورده ام کاری
که بر نیایدم از دل مگر به دشواری
ز بسکه غمزه تو خوارو زار میکشدم
به عجز می طلبم هر دم از اجل یاری
اجل که پیشه او بی گنه کشی است کند
به پشت گرمی آن غمزه این ستمکاری.
( از آتشکده آذر چ شهیدی ص 22 ).
از طایفه تکلو است خدمتگارزاده سلطان محمد خدابنده پادشاه بود. در ملازمت مرحوم سلطان ابراهیم میرزا تربیت یافت و شاعر مسلم گردید. ابیات زیادی از وی مشهور شد و در آخر عمر به هندوستان رفت و در آنجا وفات یافت. ( از مجمعالخواص ص 105 ). و رجوع به میلی ترک در مجمعالفصحاء ( ج 2 ص 39 ). و میلی تبریزی در تحفه سامی ( ص 144 ) شود.میلی. [ م َ / م ِ ] ( اِخ ) مولانا میلی از ولایت حصار است طالب علمی دارد و معما را نیز نیک میداند. از اوست :
جفا همین نه از آن شوخ بی وفا دیدم
ز هر که چشم وفا داشتم جفا دیدم.
( از مجالس النفایس چ حکمت ص 159 ).
میلی از حصار شادمان از اقلیم چهارم است. وی معما را نیک حل میکرده است. ( از آتشکده آذر چ شهیدی ص 328 ).