در اقتصاد، میل نهایی به مصرف ( MPC ) معیاری است که مصرف القایی را تعیین می کند، این بدان مفهوم است که افزایش در هزینه های مصرف کننده ( مصرف ) با افزایش در درآمد قابل تصرف ( درآمد پس از مالیات و انتقالات ) رخ می دهد. سهم درآمد قابل تصرف که هزینه شخصی روی مصرف می باشد با نام میل به مصرف شناخته شده است. MPC قسمتی از درآمد اضافی است که فرد برای مصارف شخصی خرج می کند. برای مثال اگر اگر خانواری یک دلار اضافی از درآمد قابل تصرف به دست آورد و میل نهایی به مصرف ۰٫۶۵ باشد پس خانوار از آن یک دلار ۶۵ سنت را خرج و ۳۵ سنت را پس انداز خواهد کرد. بدیهی است که آن خانوار نمی تواند بیشتر از یک دلار اضافی خرج کند ( بدون استقراض ) .
برطبق نظریه جان مینارد کینزمیل نهایی به مصرف کمتر از یک است. [ ۱]
از لحاظ ریاضی، M P C از مشتق تابع مصرف C نسبت به درآمد قابل تصرف Y یعنی شیب لحظه ای منحنی مصرف به دست می آید.
یا به طور تقریبی:
میل نهایی به مصرف را می توان با تقسیم تغییر در میزان مصرف به وسیله یک تغییر در درآمد به دست آورد.
MPC را می توان با یک مثال ساده توضیح داد:
در اینجا MPC برابر با0. 83 است. برای مثال فرض کنید که به همراه چک حقوقیتان مساعده دریافت کردید و آن $500 بیشتر از حقوق عادی سالانه شماست. شما به طور ناگهانی 500 دلار بیشتر از درآمدی که پیش از این به دست می آوردید دارید. اگر شما تصمیم به صرف 400 دلار از این افزایش درآمد نهایی در کسب و کار جدید کت و شلوار بگیرید میل نهایی به مصرف شما 0. 8 خواهد شد ( $ 400 / $ 500 ) .
میل نهایی به مصرف از نسبت تغییر در مصرف به تغییر در درآمد به دست می آید و در نتیجه به ما عددی بین 0 و 1 می دهد. MPC می تواند بیش از یک باشد اگر موضوع پول قرض گرفته شده یا خرج کردن تمام پس انداز برای تأمین مالی هزینه های بالاتر از درآمد خود را باشد. MPC نیز می تواند کمتر از صفر باشد اگر افزایش درآمد منجر به کاهش در مصرف شود ( که ممکن است رخ دهد به عنوان مثال اگر افزایش در درآمد سبب شود تا درآمد برای پس انداز کردن و نگهداری برای یک خرید خاص ارزشمند شود ) . یک منهای MPC برابر با میل نهایی به پس انداز ( در یک اقتصاد دو بخشی بسته ) می باشد که در اقتصاد کینزی بسیار حائز اهمیت است و یک متغیر کلیدی در تعیین ارزش چند برابر یا ارزش ضریب تکاثر است.
در یک مدل کینزی استاندارد MPC کمتر از متوسط میل به مصرف ( APC ) است زیرا که در کوتاه مدت برخی از مصارف ( مصرف مستقل ) با درآمد تغییر نمی کند. کاهش ( افزایش ) درآمد نمی تواند منجر به کاهش ( افزایش ) در مصرف شود چون مردم پس انداز را برای ایجاد ثبات در مصرف کاهش می دهند ( افزایش می دهند ) . در بلند مدت هر جا ثروت و درآمد افزایش یابد مصرف نیز افزایش می یابد; میل نهایی به مصرف به واسطهٔ درآمد بلند مدت، به میل متوسط به مصرف نزدیکتر است.
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفبرطبق نظریه جان مینارد کینزمیل نهایی به مصرف کمتر از یک است. [ ۱]
از لحاظ ریاضی، M P C از مشتق تابع مصرف C نسبت به درآمد قابل تصرف Y یعنی شیب لحظه ای منحنی مصرف به دست می آید.
یا به طور تقریبی:
میل نهایی به مصرف را می توان با تقسیم تغییر در میزان مصرف به وسیله یک تغییر در درآمد به دست آورد.
MPC را می توان با یک مثال ساده توضیح داد:
در اینجا MPC برابر با0. 83 است. برای مثال فرض کنید که به همراه چک حقوقیتان مساعده دریافت کردید و آن $500 بیشتر از حقوق عادی سالانه شماست. شما به طور ناگهانی 500 دلار بیشتر از درآمدی که پیش از این به دست می آوردید دارید. اگر شما تصمیم به صرف 400 دلار از این افزایش درآمد نهایی در کسب و کار جدید کت و شلوار بگیرید میل نهایی به مصرف شما 0. 8 خواهد شد ( $ 400 / $ 500 ) .
میل نهایی به مصرف از نسبت تغییر در مصرف به تغییر در درآمد به دست می آید و در نتیجه به ما عددی بین 0 و 1 می دهد. MPC می تواند بیش از یک باشد اگر موضوع پول قرض گرفته شده یا خرج کردن تمام پس انداز برای تأمین مالی هزینه های بالاتر از درآمد خود را باشد. MPC نیز می تواند کمتر از صفر باشد اگر افزایش درآمد منجر به کاهش در مصرف شود ( که ممکن است رخ دهد به عنوان مثال اگر افزایش در درآمد سبب شود تا درآمد برای پس انداز کردن و نگهداری برای یک خرید خاص ارزشمند شود ) . یک منهای MPC برابر با میل نهایی به پس انداز ( در یک اقتصاد دو بخشی بسته ) می باشد که در اقتصاد کینزی بسیار حائز اهمیت است و یک متغیر کلیدی در تعیین ارزش چند برابر یا ارزش ضریب تکاثر است.
در یک مدل کینزی استاندارد MPC کمتر از متوسط میل به مصرف ( APC ) است زیرا که در کوتاه مدت برخی از مصارف ( مصرف مستقل ) با درآمد تغییر نمی کند. کاهش ( افزایش ) درآمد نمی تواند منجر به کاهش ( افزایش ) در مصرف شود چون مردم پس انداز را برای ایجاد ثبات در مصرف کاهش می دهند ( افزایش می دهند ) . در بلند مدت هر جا ثروت و درآمد افزایش یابد مصرف نیز افزایش می یابد; میل نهایی به مصرف به واسطهٔ درآمد بلند مدت، به میل متوسط به مصرف نزدیکتر است.
wiki: میل نهایی به مصرف