میل داشتن


مترادف میل داشتن: تمایل داشتن، علاقه داشتن، گرایش داشتن، اشتهاداشتن

معنی انگلیسی:
care, like, fancy, tend, want

فرهنگ فارسی

( مصدر ) علاقه داشتن تمایل داشتن : [ صریحا بمردم میگوید که حضرت شاه میل بمذهب تسنن دارند .

واژه نامه بختیاریکا

چَک زِیدِن

مترادف ها

wish (فعل)
خواستن، ارزو داشتن، ارزو کردن، میل داشتن، خواستار بودن

desire (فعل)
تمایل داشتن، خواستن، ارزو کردن، میل داشتن

long (فعل)
اشتیاق داشتن، مناسب بودن، میل داشتن، ارزوی چیزی را داشتن

فارسی به عربی

امنیة , رغبة , لمدة طویلة

پیشنهاد کاربران

پیشنهاد واژه :
به جایِ " قصد کردن، نیت کردن، میل کردن " می توان از واژه یِ " abhi - man " در زبانِ سانسکریت یاری گرفت.
در زبانِ سانسکریت پیشوندِ " abhi " به چمِ " به سوی، به ، بر " بوده است که با پیشوندِ " اَف" در زبانِ پارسی همریشه و همکارکرد است.
...
[مشاهده متن کامل]

از سویِ دیگر، " مَن:man" در سانسکریت همان " مَن:man" در زبانِ اوستایی است که در زبانِ پارسی نیز درواژگانی همچون " گُمان، مَنِش و. . . " دیده می شود.
در واژه یِ " گُمان" ، " گُ " پیشوند است و اکنون به جایِ پیشوندِ " گُ" ، پیشوندِ " اَف" را می نشانیم و به همانگونه ای که واژه یِ " گُمان" را در گزاره ها بکار می بریم، اینبار از واژه یِ " اَفمان"بهره می گیریم ولی در معنای " قصد کردن، نیت کردن، میل کردن ".
پس داریم :
اَفمان کردن = اَفمانیدن = قصد کردن، نیت کردن، میل کردن . . . . . ( بسنجید با گُمان کردن )
اَفمان/ اَفمانِش داشتن = قصد داشتن، نیت داشتن، میل داشتن . . . . . ( بسنجید با گُمان داشتن )
اَفمانه = قصد، نیت، میل . . . . . . ( بسنجید با گُمانه )
" اَف " در اینجا به چمِ " به، به سوی " است و " مان/ مَن " به چمِ " اَندیشیدن".
پس رویهم رفته " اَفمان کردن/ داشتن" به چمِ " به/به سویِ چیزی نظر کردن/داشتن و اندیشیدن" است که همان " قصد کردن، نیت کردن، میل کردن" است.
. . . . . . .
پَسگشت :
روبرگهای 125 و 135 از نبیگ " فرهنگ سَنسکریت/فارسی" ( جلالی نائینی )

میل داشتنمیل داشتن
تمایل داشتن