میعه

لغت نامه دهخدا

( میعة ) میعة. [ م َ ع َ ] ( ع مص ) رفتن اسب وروان شدن و شادمان رفتن آن. ( ناظم الاطباء ). رفتن اسب. ( منتهی الارب ). و رجوع به میع شود. || رفتن چیزی ریخته چون آب و روغن و جز آن. ( منتهی الارب ). میع. رفتن چیزی چون آب و روغن. ( یادداشت مؤلف ).

میعة. [ م َ ع َ ] ( ع اِ ) شادمانی. || اول رفتار اسب. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). اول تک اسب. ( مهذب الاسماء ). || اول جوانی. ( منتهی الارب ) ( مهذب الاسماء ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). اول جوانی و تیزی آن. ( یادداشت مؤلف ).
- میعةالنشاط ؛ اول جوانی. ( ناظم الاطباء ).
|| اول روز. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). || عطری است نیک خوشبوی. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). از انواع عطر است. این نوع عطر را از آن جهت میعه گویند که تنک وسایل است و او عصاره درختی است در روم.( از ترجمه صیدنه ابوریحان بیرونی ). || چربشی که از مر تر و تازه می گیرند. ( ناظم الاطباء ). چربش گیاه مر که به آب اندک کوفته افشرده برآورند. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). || ماده سقزی خوشبوی که از درختی در بلاد روم تراوش می کند. ( ناظم الاطباء ). صمغ درختی است که از روم خیزد. ( منتهی الارب ). صمغی است که از درختی به همین نام به روم روان می شود و آن صمغ را بگیرند و بپزند. صافی آن را میعه سائله وغیرصافی را میعه یابسه نامند. ( یادداشت مؤلف ). رجوع به مفاتیح و ترجمه صیدنه ابوریحان بیرونی شود.
- میعةالسائلة ؛ مصفای میعة. ( ماده سقزی خوشبوی )
- میعةالیابسة ؛ ردی میعه ( ماده سقزی خوشبوی ) ( ناظم الاطباء ).
|| صمغ درخت سفرجل است. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). صمغ درخت بهی ، و یا درختی شبیه به درخت بهی. ( ناظم الاطباء ). || درختی است مانا به درخت سیب و آن را میوه درشت تر از گردکان و خوراکی است و هسته آن چرب است که از آن میعه سائله گیرند. شجره مریم. شجرة لُبنی ̍ حب الغول عبهر. اصطراک. اصطرک. ( بحر الجواهر ) ( یادداشت مؤلف ). درختی است شبیه درخت سیب ثمرش سپید و بزرگتر از چهار مغز و می خورند و لب خسته آن را که چربش است میعه سائله نامند و پوست آن درخت را میعه یابسه. ( از منتهی الارب ) ( از آنندراج ).
میعه. [ م َ ع َ ] ( ع اِ ) ماده خوشبوی صمغ و سقزی که از یکی از اشجار طایفه آبنوس اخذ می شود. ( ناظم الاطباء ). رجوع به میعة شود.بیشتر بخوانید ...

فرهنگ فارسی

( اسم ) استرک : [ و نتواند که بوی گل را از بوی میعه جداکند . ] یا میعه سائله ( سایله ) . ماده ای رزینی ( از جنس سقز ) که از انواع مختلف کاج ها بدست میاید و از تقطیر آن کلفن حاصل میشود . یا میعه یابسه . کلفن .
شادمانی اول رفتار اسب

فرهنگ عمید

۱. (زیست شناسی ) صمغی که از درخت تراوش کند.
۲. (اسم مصدر ) روانی، سیال بودن.

پیشنهاد کاربران

بپرس