میعانات: همتای پارسی این واژه ی عربی، این است:
آپیکان āpikān ( پهلوی )
آپیکان āpikān ( پهلوی )
ژالیده ها، ژالیدگان؛
"ژالیده" نام کُنیک ( اسم مفعول ) از بنواژ " ژالیدن".
ژاله، بخار آبِ مایع شده است پس می توان از این واژه، کارواژه و بنواژ ساخت به جای میعان.
ژالیدن، ژالاندن، ژالش.
زبان پارسی با بهره گیری از داشته های خود، یک زبان دانشیک و بی نیاز از وامواژه های بیگانه است.
"ژالیده" نام کُنیک ( اسم مفعول ) از بنواژ " ژالیدن".
ژاله، بخار آبِ مایع شده است پس می توان از این واژه، کارواژه و بنواژ ساخت به جای میعان.
ژالیدن، ژالاندن، ژالش.
زبان پارسی با بهره گیری از داشته های خود، یک زبان دانشیک و بی نیاز از وامواژه های بیگانه است.