میستی

لغت نامه دهخدا

میستی. ( اِ ) جذام. ( ناظم الاطباء ). آن علتی است که به زبان عربی برص گویند. ( برهان ). لکه هایی است که در بدن ظاهر شود و به تازی برص و بهق خوانند. ( از شعوری ج 2 ورق 367 ).در فرهنگ [ جهانگیری ] و برهان به معنی پیس یعنی ابرص گفته ظاهر آن است که پیسی را که به معنی پیس بودن است میسی خوانده اند و میم با باء ( باء فارسی ، پ ) مشتبه شده. ( آنندراج ). مصحف پیسی. رجوع به پیسی شود.

فرهنگ فارسی

آن علتی است که به زبان عرب برص گویند لکه هایی است که در بدن ظاهر شود و به تازی برص و بهق خوانند

دانشنامه آزاد فارسی

میسْتی (Misti)
قلّه (یا: اِل میستی) آتشفشانی خاموش با قلّه ای پوشیده از برف، مشرف بر شهر آرکیپا، در جنوب آندهای پرو، با ۵,۸۲۲ متر ارتفاع. آتشفشان های چاچانی (به ارتفاع ۶۰۹۶ متر) در شمال غربی و پیچو پیچو (به ارتفاع ۵,۶۶۹ متر) در جنوب شرقی آن قرار دارند. دانشگاه هاروارد رصدخانه ای را نزدیک قلّۀ آن احداث کرده است.

پیشنهاد کاربران

بپرس