میزدج

لغت نامه دهخدا

میزدج. [ دَ ] ( اِخ ) نام یکی از دهستانهای بخش مرکزی شهرستان شهر کرد، واقع در جنوب شهرکرد دارای دو رشته ارتفاعات که از خاور به باختر کشیده شده است. هوای دهستان معتدل و سالم و آب آبادیهای آن از رودخانه های محلی و چشمه ها تأمین می شود. محصول عمده دهستان غلات و حبوبات و میوه است. راههای اتومبیلرو دارد. این دهستان از 14 آبادی با 21472 تن جمعیت تشکیل شده است. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 10 ).

فرهنگ فارسی

در جنوب شهرکرد واقع شده است . کوهستانی و معتدل است . محصولش غلات حبوبات میوه و انگور میباشد . این دهستان ۱۴ ده دارد و سکنه آن ۲۱۴۷۱ تن میباشد . فردریک میسترال ( ۱۹۱۴ - ۱۸۳٠ م . ) شاعر فرانسوی از مردم پروانسال رهبر
نام یکی از دهستانهای بخش مرکزی شهرستان شهرکرد واقع در جنوب شهرکرد دارای دو رشته ارتفاعات که از خاور به باختر کشیده شده است

پیشنهاد کاربران

سجاد قاسمی تو واقعا یا بیسوادی و هیچی حالیت نیست یا هم مزدوری و پول گرفتی تا قوم بختیاری رو بد جلوه بدی'بختیاری اینقدر قدمت و سابقه داره که همه میدونن و تو فقط خودت رو خراب میکنی''کی شود دریا به پوز سگ
...
[مشاهده متن کامل]
نجس''بد بخت تو خودت اجدادت یا رعیت بودن یا غربتی و کولی که از زور گرسنگی به مناطق بختیاری پناه آوردی و نون و نمک خوردی و نمکدون میشکنی والا سگ شرف داره به آدمهای نمک نشناس'بدبخت سردار اسعد و علیمردان و خانهای بختیاری مال عصر حجر نیستند که کسی نشناسشون و تو بگی بختیاری نیستن 'خوبه هنوز نوه و نتیجهاش میون بختیاریها دارن زندگی میکنن 'برو یکم سفرنامه های قدیمی و فیلم علف رو ببین و بعد بگو شلوار دبیت و گیوه مال بختیاری نیست

با توجه به موقعیت جغرافیایی این منطقه و احاطه شدن آن با کوه های بلند و از سویی دسترسی کنترل شده به این منطقه در زمان های کهن بیشتر به نظر می آید اسم میزدج معرب کلمه مزدژ و به تعبیری تغییر یافته کلمه مزدادژ است