[ویکی نور] "میزان العمل"، از آثار سودمند امام ابوحامد غزالی (طوس 450- 505ق همان جا) است که در آن، حقیقت سیر و سلوک اخلاقی و عرفانی و سعادت جویی و راز موفقیت در این زمینه را به زبان عربی توضیح داده است. کتاب حاضر را دکتر سلیمان دنیا، تصحیح و با افزودن مقدمه ای عالمانه به زبان عربی جدید در مورد اندیشه های او در زمینه سعادت و حقیقت منتشر کرده است.
کتاب حاضر، از مقدمه مصحح و مقدمه نویسنده و متن اصلی (شامل ده ها بحث) تشکیل شده است. روش نویسنده در این اثر، ترکیبی (نقلی- عقلی) است و نویسنده افزون بر آیات و روایات از تحلیل و استدلال نیز بهره گرفته است. مصحح در مقدمه اش که آن را در پانزدهم شعبان 1380 در مصر نوشته- با تفصیل شرح داده است: غزالی در جستجوی حقیقت بود و آن را در نزد متکلمان، فیلسوفان، معلمان (اهالی تعلیم) جستجو کرد ولی نیافت و سرانجام به سوی صوفیان رفت و در آنجا کاوید و به مقصود رسید. مقصود غزالی از حقیقت، رسیدن به پاسخ این سه پرسش جاودانه بود که باید هر انسانی از خودش بپرسد: "من أین أتی؟ و لما ذا أتی؟ و إلی أین یعود؟" از کجا آمده ام؟ آمدنم بهر چه بود؟ به کجا می روم آخر ننمایی وطنم؟! (ر.ک: مقدمه کتاب، ص7- 176) زبان و ادبیات کتاب حاضر، عربی قدیم است ولی مصحح مقدمه اش را به زبان عربی جدید نوشته است.
هر چند درباره محتوای این اثر سودمند؛ گفتنی ها فراوان است ولی به جهت ضیق مجال، به ذکر نمونه هایی کوتاه و گویا از مطالب آن اکتفا می شود:
1. مقدمه دکتر سلیمان دنیا درباره اندیشه های غزالی، واقعا عالمانه است و ایشان افزون بر توضیح روش اندیشه غزالی، گاه به نقد برخی از مباحث او نیز پرداخته است: وی در بحثی مفصل تحت عنوان "مفاجاة" یعنی شگفت انگیزی، موضعگیری دوگانه غزالی را در انتقاد از فیلسوفان و تکفیر آنان و تأیید صوفیان در همان مواردی که اهالی فلسفه به سبب آن کافر معرفی شده اند؛ توضیح داده و به نقادی آن پرداخته و آن را از تناقضات و شگفتی های غزالی شمرده است! (ر.ک: همان، ص163- 171)
2. نویسنده تحت این عنوان که تغییر اخلاق ممکن است؛ افزوده است: برخی از مشتاقان بیکاری پنداشته اند که اخلاق مانند خلقت انسان است و قابل تغییر نیست و توجه به قول پیامبر(ص) کرده است که "فرغ اللّه من الخلق." یعنی خدا از خلقت فراغت یافت، و خیال کرده که طمع در تغییر اخلاق، طمع کردن در تغییر خلقت خداست و غفلت کرده از قول پیامبر(ص) که "حَسِّنُوا أخلاقَکم" یعنی اخلاقتان را نیکو سازید. و اگر این موضوع ممکن نبود؛ هرگز به آن امر نمی کرد. و اگر تغییر اخلاق نشدنی باشد؛ وصیت و موعظه و تشویق و تهدید باطل خواهد شد چون هر فعلی نتیجه خلق و خوی انسان است همان طور که میل به پایین نتیجه سنگینی طبیعی است. ... چگونه کسی تهذیب نفس را انکار می کند در حالی که عقل دارد و عقلش غالب و حاکم است چون تغییر دادن حیوانات که عقل هم ندارند ممکن است و شکار از وحشی بودن به اهلی بودن تغییر می کند و ... (ر.ک: متن کتاب، ص247)
کتاب حاضر، از مقدمه مصحح و مقدمه نویسنده و متن اصلی (شامل ده ها بحث) تشکیل شده است. روش نویسنده در این اثر، ترکیبی (نقلی- عقلی) است و نویسنده افزون بر آیات و روایات از تحلیل و استدلال نیز بهره گرفته است. مصحح در مقدمه اش که آن را در پانزدهم شعبان 1380 در مصر نوشته- با تفصیل شرح داده است: غزالی در جستجوی حقیقت بود و آن را در نزد متکلمان، فیلسوفان، معلمان (اهالی تعلیم) جستجو کرد ولی نیافت و سرانجام به سوی صوفیان رفت و در آنجا کاوید و به مقصود رسید. مقصود غزالی از حقیقت، رسیدن به پاسخ این سه پرسش جاودانه بود که باید هر انسانی از خودش بپرسد: "من أین أتی؟ و لما ذا أتی؟ و إلی أین یعود؟" از کجا آمده ام؟ آمدنم بهر چه بود؟ به کجا می روم آخر ننمایی وطنم؟! (ر.ک: مقدمه کتاب، ص7- 176) زبان و ادبیات کتاب حاضر، عربی قدیم است ولی مصحح مقدمه اش را به زبان عربی جدید نوشته است.
هر چند درباره محتوای این اثر سودمند؛ گفتنی ها فراوان است ولی به جهت ضیق مجال، به ذکر نمونه هایی کوتاه و گویا از مطالب آن اکتفا می شود:
1. مقدمه دکتر سلیمان دنیا درباره اندیشه های غزالی، واقعا عالمانه است و ایشان افزون بر توضیح روش اندیشه غزالی، گاه به نقد برخی از مباحث او نیز پرداخته است: وی در بحثی مفصل تحت عنوان "مفاجاة" یعنی شگفت انگیزی، موضعگیری دوگانه غزالی را در انتقاد از فیلسوفان و تکفیر آنان و تأیید صوفیان در همان مواردی که اهالی فلسفه به سبب آن کافر معرفی شده اند؛ توضیح داده و به نقادی آن پرداخته و آن را از تناقضات و شگفتی های غزالی شمرده است! (ر.ک: همان، ص163- 171)
2. نویسنده تحت این عنوان که تغییر اخلاق ممکن است؛ افزوده است: برخی از مشتاقان بیکاری پنداشته اند که اخلاق مانند خلقت انسان است و قابل تغییر نیست و توجه به قول پیامبر(ص) کرده است که "فرغ اللّه من الخلق." یعنی خدا از خلقت فراغت یافت، و خیال کرده که طمع در تغییر اخلاق، طمع کردن در تغییر خلقت خداست و غفلت کرده از قول پیامبر(ص) که "حَسِّنُوا أخلاقَکم" یعنی اخلاقتان را نیکو سازید. و اگر این موضوع ممکن نبود؛ هرگز به آن امر نمی کرد. و اگر تغییر اخلاق نشدنی باشد؛ وصیت و موعظه و تشویق و تهدید باطل خواهد شد چون هر فعلی نتیجه خلق و خوی انسان است همان طور که میل به پایین نتیجه سنگینی طبیعی است. ... چگونه کسی تهذیب نفس را انکار می کند در حالی که عقل دارد و عقلش غالب و حاکم است چون تغییر دادن حیوانات که عقل هم ندارند ممکن است و شکار از وحشی بودن به اهلی بودن تغییر می کند و ... (ر.ک: متن کتاب، ص247)
wikinoor: میزان_العمل