میز تحریر

بگذارند و جوکر کنند تثویب پیشنهاد مهندس جوان شد . مهندس جوان روستا زاده گفت گیرم که این همه گباه را ما ار ریشه کندیم بعد آاودگی خار و خس به وجود آمده را چکار کنیم بسوزانیم به لایه ازون آسیب وارد کرده ایم من با دو هزار بز از هر بیست کیلو از این خار و خس یک کیلو گوشت قرمز تولید میکنم و به مدت سه ماه این گیاهن را نیستو در عرض یکسال منغرض میکنم همه قبول کردند و نتیجه مثمر ثمر واقع و قرار شد که هفته ای یک بار بز ها دور باند پرواز دا بچرند تا دیگر گباهی رشد نکند ایا اگر چنین نظری کسی در ایران بدهد او ا سر کار و مایه تفریح و مسخره نمیکنند این فایده میز تحریر است

را خوب فراگرفته اند واهل معنی را مثل من از حقوق دولتی محروم کرده بیل کشاورزی و چوب چوپانی باید بر دوش من و امثال من باشد بعد ان بیسوادان در پشت میز تحریر مجلس و دولت بنشینند که معنی آن را نمیدانند من از بیماری آمفیزم ریه چند صباح دیگر بیشتر زنده نیستم ولی این نوشتجات من با بیش از بیست هزار غزل یا بیش از صدو پنجاه هزار سطر یا بیت شعر که حتی یک بیت انرا مثل ابیات حافظ نمی توانند بخوانند و دکترای قلابی برای خود صادر میکنند و خوسحالم که فلسفه را سی سال از محضر حاج شیخ ولی الله اسراری که استاد فلاسفه زمان مثل مرحوم علی شریعتی که هروقت به سبزوار می امد به دستبوسی او افتخار می ورزید و پدرش شاگرد خاص اسراری بود ومرحوم سید عباس واعظ افتخار زاده افتخار میکرد که فلسفه را از چنان استادی می آموزد هرچند اختلاف عقیده بین مرحوم دکتر علی شریعتی و مرحوم افتخاری بود ولی با سعه صدر میفرمود حاج اقای افتخاری فلسفه شما عقیدتی است و فلسفه دکتر پژوهشی اگر دقت کنی این هردو موازی هم هستند و از یک منبع سرچشمه گرفته اند فلسفه خوب است که مورد تایید علم باشد حال امام حسین چه آزادیخواه و چه نماینده خاص خدا باشد گل سر سبد جامعه بشری است و بیان امام حسین با بیان حضرت علی در رحلت نبی نکرم و در روز قبول خلافت و با بیان امام حسن و با بیان امام صادق در حدیث رایت یکی می باشد لذا هرکسی وارونه تحریف نموده و الا امام اول و امام آخر در خز و مش خود هیچ فرقی ندارند و چون سخن از میز تحریر بود منم کمی آزاد با حریت سخن گفتم