میرزاخان

دانشنامه عمومی

میرسلطان محمود پسر میرسلطان مراد معروف به میرزاخان[ ۲] ، پس از مرگ پدرش با بهره گیری از درگذشت شاه و خروج سلطان حسن میرزا صفوی از تبرستان، با کمک شمس الدین دیو به حکومت رسید. وی با زندانیان عصر پدرش رفتاری نیکو داشت و مرتضی و خطیر را که از زندانیان مهم عصز پدر وی بودند، آزاد نمود. [ ۳]
در ۲۵ رمضان ۹۸۵ شاه محمد خدابنده به پادشاهی ایران رسید. در این زمان، خیرالنساء بیگم دختر خان کوچک و همسر شاه، موقعیت یافت تا امور سلطنت را به دست بگیرد. [ ۴] از آرزوهای خیرالنساء انتقام گرفتن از قاتل پدرش بود ولی اینک میرسلطان مراد خان در دسترسش نبود. به همین جهت، وی کینهٔ میرزاخان را در دل داشت. [ ۲]
میرعلی خان بن قوام الدین که پسردایی فخرالنساء بود، به فرمانداری مازندران منصوب شد. استقبال رسمی از او در قزوین و حضور شاه، والی گیلان و تمامی شاهزادگان و ارکان دولت و محرمان بارگاه در این استقبال، بیان گر جدیّت دخالت همسر شاه در امور مازندران است. [ ۲] میرعلی خان به بهانهٔ امتناع میرزاخان از رفتن به پایتخت با بیست هزار سوار به مازندران لشکرکشی کرد. وی از بابل رود به بعد با مقاومت میرزاخان روبرو شد. [ ۵] سرانجام علم سپاه مازندران برافتاد و سپاهیان ساری گریختند، میرزاخان نیز به «قلعهٔ فیروزجاه» پناه برد. [ ۶]
مقاومت میرزاخان در قلعه به درازا کشید و تصمیم گرفته شد که مجاری آب قلعه را ببندند. در حال یکی از فرماندهان صفوی، با میرزاخان طرح دوستی برقرار نمود و با تعهد امان دادن به میرزاخان و سوگند میرعلی به قرآن و میثاق او به کلام الله، او را از قلعه بیرون کشیدند، [ ۷] ولی سرانجام میرزاخان در راه قزوین به قتل رسید. ( ۹۸۸ ) [ ۸]
رابینو، تاریخ نگار انگلیسی، نامه ای را فاش می کند که میرزاخان برای ملکه فرستاده بود:
مرا به قصاص خون پدرتان که کشته ام حکم ندهید چون آنگاه کودکی بیش نبودم. . .
پس از مرگ وی عموی ملکهمیرعلی خان بن سلطان محمود حاکم مازندران منصوب شد. سرانجام پس از مرگ وی شخصی به نام میرمراد بن سلطان محمود حکومت مرعشیان را برعهده گرفت و در اواخر قرن دهم هجری با عزل وی توسط شاهان صفوی این حکومت عملأ منقرض شد. [ ۹]
عکس میرزاخان
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

پیشنهاد کاربران

شاه زاده برجسته - باسواد - سید زاده - آقا زاده - خان بزرگ - شاه دانشمند - شاه دوره دیده - باهوش و دارای سواد

بپرس