میرزا ابراهیم دنبلی خویی

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] سال ۱۲۴۰ هـ . ق در نقباء البشر و دائره المعارف تشیع ولادت وی ۱۲۴۷ هـ . ق ذکر شده است.
میرزا ابراهیم، مانند سایر شاگردان مکتب جعفری، برای تکمیل تحصیلات خود، در سال ۱۲۶۲ هـ . ق
ایران امروز، اوژن اوبن، ترجمه علی اصغر سعیدی، ص ۸۴.
۱. شیخ مرتضی انصاری۲. سید حسین بن محمد کوه کمری.
دعای مستجاب
در حالات حاج میرزا ابراهیم آورده اند زمانی که برای اداء فریضه حج، عازم مکه مکرمه شد؛ استار کعبه را گرفته از خدا سه حاجت خواسته بود. اول این که: خدایا! مرا در هیچ جهت محتاج دیگران نکن. گویند: حتی در طبابت نیز به دیگران محتاج نبود. دوم: خدایا! به من اولاد صالح عطاء کن و اگر صلاح نیست، بدون اولاد بمانم. سوم: مرگم را، شهادت در راه خودت قرار بده! هر سه دعای وی به اجابت رسید؛ او تا آخر عمر صاحب فرزند نشد و به هیچ کسی، محتاج نبود و با شهادت از دنیا رفت.
کرامات و حکایاتی پند آموز، حسن بصیری، ص ۳۰.
...

[ویکی اهل البیت] سال 1240 هـ . ق خانه حسین دنبلی خویی شاهد حضور فرزندی با افتخار به نام ابراهیم بود، که در شهرستان خوی، پایه به عرصه وجود نهاد؛ و در کنار پدر و مادری مهربان پرورش یافت. از کودکی عشق و علاقه زیادی برای تحصیل علوم آل محمد ـ صلی الله علیه و آله وسلم ـ و قدم گذاردن به حوزه های علمیه از خود نشان می داد.
میرزا ابراهیم، در رابطه با تحصیل و ورود خود به حوزه علمیه چنین می نویسد:
«اگر چه من اقل علما و عملا و اکثر خطا و زللاً هستم، ولی خواستم که خود را در جمله جمیله ایشان منظور بدارم؛ تا اسم من در ذکر اسامی شریفه جلیله، داخل بشود. فاقول؛ رفتم به معلم به سعی و التماس خودم و علوم ادیبه را در بلده خوی، خواندم و خود را در سلک مشتغلین و محصلین قرار دادم؛ و حال آن که من از اهل این مراتب نبودم، الا این که وارد شده «من تشبه بقوم فو منهم»؛ هر کسی خود را به قومی تشبیه کند، پس از ایشان است».
میرزا ابراهیم، مانند سایر شاگردان مکتب جعفری، برای تکمیل تحصیلات خود، در سال 1262 هـ . ق راهی نجف شد. او در محضر استادانی والامقام تلمذ نمود. و در علوم مختلف به بالاترین مراتب علمی رسید. پس از چندین سال اقامت در نجف و پس از پایان تحصیلات، با اخذ درجه اجتهاد با دستی پر به زادگاهش بازگشت و به ارشاد، تحقیق و تدریس پرداخت.
2. سید حسین بن محمد کوه کمری.
در حالات حاج میرزا ابراهیم آورده اند زمانی که برای اداء فریضه حج، عازم مکه مکرمه شد؛ استار کعبه را گرفته از خدا سه حاجت خواسته بود. اول این که: خدایا! مرا در هیچ جهت محتاج دیگران نکن. گویند: حتی در طبابت نیز به دیگران محتاج نبود. دوم: خدایا! به من اولاد صالح عطاء کن و اگر صلاح نیست، بدون اولاد بمانم. سوم: مرگم را، شهادت در راه خودت قرار بده! هر سه دعای وی به اجابت رسید؛ او تا آخر عمر صاحب فرزند نشد و به هیچ کسی، محتاج نبود و با شهادت از دنیا رفت.
این عالم نامدار، از نوابغ روزگار و دارای صفات حمیده و اوصاف کثیره است. او از نظر اخلاق پیشوای صاحبان اخلاق و در جود و کرم، انفاق در راه خدا، و تواضع و پرهیزکاری یگانه روزگار بود. عالمی عابد، زاهدی متقی بود. شجاع بود و در گفتن حرف حق؛ از هیچ مقامی پروا نداشت. همه ساله تمام فقیران شهر را بلکه تمام اهل شهر را بدون استثناء اطعام می کرد و در ماه مبارک رمضان، به نوبت؛ به هر یک از پیش نماز های شهر، اقتدا می نمود. به کسانی که ورشکست می شدند، کمک می کرد و هر که نیاز به سرمایه داشت، برایش سرمایه فراهم می نمود. هنگام صحبت کلمه من را، هرگز به زبان نیاورده؛ همواره از کلمه ما استفاده می کرد. از نظر مراعات آداب در اوج قرار داشت. علاقه شدیدی به ائمه اطهار ـ علیهم السلام ـ داشت. در میان عالمان، معروف بود و کثیر الزیاره. هم ریاست مذهبی را بر عهده داشت و هم از توانگر ترین مردم شهر خوی بود. ثروت زیادی را، از راه ارث، تجارت و کشاورزی در دست داشت؛ اما مقدار ناچیزی را به مصرف شخصی و بقیه را در راه خیر و رضای خدا مصرف می کرد. هیچ فقیری از در خانه اش، دست خالی بر نمی گشت و در کارهای روزمره خود، دارای نظم بود.

پیشنهاد کاربران

بپرس