میرده
لغت نامه دهخدا
میرده. [ دِه ْ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان دابو بخش مرکزی شهرستان آمل ، واقع در 7هزارگزی شمال آمل با 150 تن سکنه. آب آن از رودخانه هراز و راه آن مالرو است. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3 ).
میرده. [ رَ دِه ْ ] ( اِخ ) نام یکی از دهستانهای سه گانه بخش مرکزی شهرستان سقز است و چون ساکنان دهستان از طایفه گَورْک هستند لذا دهستان گَورْک نیز نامیده می شود. میرده محدود است از شمال به بخش بوکان و از جنوب و باختر به بخش بانه و از خاور به دهستان سرشیو و فیض اﷲبیگی و خود در باختر و جنوب باختری بخش مرکزی شهرستان سقز واقع شده است. آب قراء دهستان عموماً از چشمه و زهاب دره هایی که رودخانه سقز را تشکیل می دهند تأمین می شود. کوههای مهم آن : گردنه خان و باباحسین و کوه دوسر واستاد مصطفی ، و رودخانه مهم آن رودخانه سقز است که از کنار شهر می گذرد و به رودخانه زرینه رود می ریزد. راه شوسه سقز - بانه تقریباً از وسط دهستان می گذرد. محصول عمده آن غلات و حبوب و لبنیات و توتون است.این دهستان از 46 آبادی و 11 هزار سکنه تشکیل شده ودیه های مهم آن عبارتند از: یازی بلاغ. آق کند. کوندلان. تموغه. بوبکتان. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5 ).
میرده. [ رَ دِه ْ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان میرده بخش مرکزی شهرستان سقز، واقع در 31هزارگزی جنوب باختری سقز با 350 تن سکنه. آب آن از چشمه و راه آن ماشین رو است. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5 ).
فرهنگ فارسی
( صفت و اسم ) ۱ - رئیس ده تن ده باشی . ۲ - رئیس گرزبرداران .
دهی است از دهستان میرده بخش مرکزی شهرستان سقز
پیشنهاد کاربران
در گویش تاتی به میرده به مرد گفته میشود.