میرخواند


معنی انگلیسی:
chieftain

لغت نامه دهخدا

میرخواند. [ خوا / خا ] ( اِخ ) محمدبن خاوند شاه بن محمود مورخ نامی قرن نهم هجری و مؤلف تاریخ معروف ( روضةالصفا فی سیرةالانبیاء و الملوک و الخلفاء ) که بیشتر به نام بخش اول آن ( روضةالصفا ) معروف است و آن را به نام امیرعلیشیر نوایی کرده است. میرخوند. ( یادداشت مؤلف ). ( فوت 903 یا 904 هَ. ق. ) پدرش در اصل از مردم بخارا بود اما به بلخ مهاجرت کرده و میرخواند بیشتر عمر خود را در هرات گذرانید و مورد توجه خاص امیر علیشیر نوائی قرار گرفت وکتاب روضةالصفا را که تاریخ عمومی عالم از بدو خلقت تا زمان خود اوست به نام آن وزیر نوشته است. و رجوع به قاموس الاعلام ترکی و فهرست رجال حبیب السیر شود.

فرهنگ فارسی

تاریخ [ روضه الصفا فی سیره الامنائ و الملوک و الخلفائ ] . وی از نجیب زادگان بلخ بود پدرش در اصل اهل بخارا بود اما به بلخ مهاجرت کرده بود. میرخواند بیشتر عمر خود را در هرات گذرانید و مورد توجه خاص امیر علیشیر نوائی قرار گرفت و کتاب روضه الصفا را که تاریخ عمومی عالم از بدو خلقت تا زمان خود اوست به نام نامی آن وزیر نوشته است . میر محمد باقر بن محمد استر آبادی مشهور به [ میرداماد ] ( ف. ۱٠۴٠ یا ۱٠۴۱ ه.ق )
محمد بن خاوندشاه بن محمود مورخ نامی قرن نهم هجری و مولف تاریخ معروف که بیشتر به نام بخش اول آن معروف است و آن را به نام امیر علیشیر نوایی کرده است میرخوند
۱ - امیر خداوند امیر بزرگ .

پیشنهاد کاربران

بپرس