چهره کاریزماتیک میرمظفر خورشیدی در اتحادیه ایلی هزاره / شهلا مظفری
چکیده
میرمظفر خورشیدی امیرسیف از خاندان خورشیدی لرستان، نقش محوری در سامان دهی و رهبری ایلات کردها در غرب ایران ( ارکوازی و بولی ) در اواخر سدهٔ دهم هجری قمری ایفا کرد. وی پس از کشمکش های برآمده از شورش اتابکان لر کوچک، با همکاری مادرش شاهزاده زیوربیگم ( نوهٔ شاه تهماسب صفوی ) به دربار شاه عباس اول صفوی بازگشت و به شرط پذیرش حاکمیت مرکزی، به مقام های عالی ایلی منصوب شد. مقاله حاضر با تمرکز بر سال های ۱۰۰۶–۱۰۱۰ ق. ، ابعاد شخصیتی و سازمانی وی را بررسی می کند؛ از جمله موقعیت کاریزماتیک او در میان ایل های ارکوازی و بولی، ساختار اتحادیه بزرگ ایلی �هزاره�، پیوندهای خانوادگی اش با صفویان، تعاملاتش با اتابکان خورشیدی پیشین و سرانجام زمینه های صدور حکم حکومتی شاه عباس در سال ۱۰۱۰ ق. مطالعات تاریخی معتبر ( از جمله منابع محلی، فارسنامه و متون صفوی ) نشان می دهد که میرمظفر با بهره گیری از نفوذ قبیله ای و روابط خونی، توانست نقش منسجم کننده ای در اتحاد ایلات غرب ایران ایفا کند و در چارچوب سیاست های متمرکز صفوی جایگاه سیاسی مهمی برای خود کسب نماید.
... [مشاهده متن کامل]
مقدمه
با تثبیت قدرت شاه عباس اول و تمرکزگرایی صفوی، شاهان صفوی در تلاش بودند نفوذ ملوک الطوایف محلی را مهار کنند. در این چارچوب، خاندان خورشیدیان ( اتابکان لر کوچک ) که ۴۵۰ سال بر بخشی از لرستان و ایلام فرمان می راندند، به ویژه در پشتکوه و ده بالا، هدف سیاست صفویان قرار گرفتند. کشاکش های سه ساله اتابکان خورشیدی علیه دولت صفوی در سال های ۱۰۰۶–۱۰۰۹ ق. ( یا ۱۵۹۷–۱۶۰۰ م. ) با قربانی دادن بیشتر بزرگان ایل خورشیدی پایان یافت؛ سرانجام در ضیافت موسوم به �سراب شهوا� در سال ۱۰۰۹ ق. بسیاری از امرا و سرداران خورشیدی به دستور شاه عباس به قتل رسیدند. در این میدان هولناک، میرمظفر خورشیدی یکی از معدود بازماندگان بود که با جراحات فراوان گریخت و به قلمرو عثمانی پناه برد. این مقدمه فرصتی می دهد تا نقش بعدی میرمظفر در بازسازی اتحاد ایلی و کسب مشروعیت صفوی را بررسی کنیم.
شخصیت کاریزماتیک میرمظفر و سازماندهی ایلات ارکوازی و بولی
میرمظفر خورشیدی به واسطهٔ جایگاه خانوادگی و رفتار سیاسی خود، چهره ای کاریزماتیک در میان ایلات لک تبار غرب ایران پدید آورد. منابع محلی و تاریخی به کارنامهٔ فردی وی اشاره دارند: پس از بازگشت به ایران، شاه عباس یکم او را تحت عنوان �امیرسیف� و �امیرالامرای ده بالا� منصوب کرد و ریاست کل ایل ارکوازی ( و در عمل اتحاد بزرگی از ایل های ارکوازی و بولی موسوم به ایلات هزاره ) را به وی واگذار نمود. این انتصاب نشان دهندهٔ اعتماد دربار صفوی به نفوذ و ظرفیت سازماندهی او بود. به گفتهٔ برخی منابع، میرمظفر به سرعت توانست رهبری ایلات ارکوازی و بولی را به دست گیرد و گروهی نظامی متشکل از هزار جنگجو ( هزاراسپ ) فراهم آورد که در اصطلاح محلی �ایل هزاره� را تقویت می کرد. وی همچنین در سال های پس از ۱۰۰۹ ق. به مدیریت امور ایلات گرمسیری پشتکوه ( ده بالا ) نیز منصوب شد. بدین ترتیب، میرمظفر نقش کلیدی در گردآوری قبایل مختلف کردتبار غرب ایران ایفا کرد و به عنوان یک رهبر کاریزماتیک، هم سو کننده منافع ایل ها و هماهنگ کننده مذاکرات با حکومت مرکزی شناخته می شد.
ساختار و کارکردهای اتحادیه ایلی هزاره
اتحادیه ایلی هزاره که متشکل از ایل ارکوازی و ایل بولی بود، یکی از بزرگ ترین کنفدراسیون های قبیله ای غرب ایران محسوب می شد. این اتحادیه به زبان کردی جنوبی ( گویش کردی ارکوازی ) تکلم می کرد و بیش از ده ها طایفهٔ اصلی و فرعی را دربرمی گرفت. به نحوی که مجموع طوایف اصلی این اتحادیه ۱۲ تا ۱۸ طایفه و طوایف کوچک حدود ۱۲ طایفه ذکر شده است که تنها بخش کوچکی از تیره های بولی خود را مستقل می دانستند. چنین ساختاری به رهبران مانند میرمظفر اجازه می داد تا از طریق مجامع طوایفی و شوراهای قومیت، امور سیاسی و اجتماعی را هماهنگ کنند. وظائف اتحادیه هزاره شامل مدیریت منابع مشترک ( دامداری و کشاورزی ) ، حل اختلافات داخلی ایلات گرمسیری پشتکوه و استحکام بخشی در برابر تهدیدات بیگانگان بود. در واقع، این کنفدراسیون ایلی نقش پلی میان حاکمیت مرکزی و جوامع محلی داشت و خود را به عنوان تکیه گاه سازمان دهی شده برای مقاومت یا همکاری ایلی فراهم می آورد. مسوولان صفوی نیز با درک اهمیت استقرار �مجمع الطوایف گرمسیری پشتکوه� در مهار شورش ها، ریاست این مجمع و ولایت مناطق شمالی ایلام را به میرمظفر واگذار نمودند.
نسبت های خاندانی میرمظفر با خاندان صفوی
میرمظفر خورشیدی از طریق مادر ( زیوربیگم صفوی ) نسبت خونی با خاندان صفوی داشت؛ مادرش نوهٔ شاه تهماسب اول بود. این پیوند خونی، علاوه بر جایگاه خانوادگی پدری وی ( فرزند میر شاهوردی خان، آخرین اتابک خورشیدی ) ، نقش تعیین کننده ای در تعامل وی با دربار صفوی داشت. به عنوان مثال، مادرش پس از فرار او به عثمانی، در مذاکرات پیچیده برای بازگشتش به ایران به دربار صفوی کمک کرد. چنین روابط فامیلی موجب ایجاد بستر اعتماد نسبی میان میرمظفر و شاه عباس شد؛ گرچه سابقهٔ شورش های گذشته خاندانش ( همانند شورش میر شاهوردی خان علیه مالیات شاه عباس ) باعث بی اعتمادی اولیه شد، اما نهایتاً همین پیوند خاندان صفوی در واسطه گری برای مصالحه به کار آمد. بدین ترتیب، میرمظفر ضمن حفظ هویت ایلی خود، توانست با بهره گیری از نسبت صفوی اش، جایگاهی رسمی در ساختار حکومتی دوره شاه عباس کسب کند. این موضوع در منابع تاریخی چون �مرآت البلدان� و �تاریخ عالم آرای عباسی� نیز بازتاب دارد که خاندان خورشیدی را نزدیک به دربار صفوی ذکر کرده اند.
تعامل میرمظفر با اتابکان آل خورشید و صفویان
پس از فروپاشی اتابکان لر کوچک و هجوم قشون صفوی، میرمظفر به موازات قبول شرایط شاه عباس، همچنان موقعیت رهبری در میان باقی ماندگان ایل خود را حفظ کرد. او از یک سو میراث والدین اتابک خود را نمایندگی می کرد و از سوی دیگر با حکومت مرکزی صفوی تعامل داشت. این تعامل دوگانه را در سیاست وی بعد از کشتار سراب شهوا می توان مشاهده کرد: نخست با سلاح و مقاومت در کنار دیگر بازماندگان اتابکان شوریدگان ( تا پیش از ۱۰۰۹ ق. ) و سپس، پس از شکست شورش، با بازگشت به صفوف متحدان شاه و پذیرش منصب های حکومتی. از سویی دیگر، خاندان های محلی هم چون بیات، پشتکوهیان و سرداران ده بالا در دوره میرمظفر به رهبری او سازمان یافتند؛ بنابراین نقش او بیشتر از یک حکمران محلی صرف بود و جنبه ای ترکیبی از رهبر قبیله ای و کارگزار حکومت مرکزی داشت. منابع تاریخی یادآور می شوند که پس از این دوره، مقامات صفوی به جای نابودی کامل سلسله خورشیدی، سعی در ادغام ایشان در ساختار جدید داشتند؛ به طوری که میرمظفر توانست با حفظ تشخص ایل هزاره، ضمن قبول موقتی حکمرانی شاه عباس، میراث اتابکان خورشیدی را نیز تا حدودی ادامه دهد.
صدور حکم حکومتی شاه عباس ( ۱۰۱۰ ق. ) و زمینه ها
زمینه های صدور حکم حکومتی شاه عباس در سال ۱۰۱۰ ق. به عوامل متعددی بستگی داشت. از یک سو، سیاست صفوی مبنی بر مهار و درعین حال همگرایی با نخبگان محلی ایجاب می کرد پس از کشتار سراب شهوا، جایگزین معقولی برای نظام محلی تعیین شود. از سوی دیگر، وساطت مادر میرمظفر و تضمین او مبنی بر تبعیت از حکومت مرکزی، شاه عباس را ترغیب کرد تا او را به عنوان امیرالامرای مناطق ده بالا ( شمال ایلام ) و رئیس مجمع سه نفری والی در خرم آباد منصوب کند. در حکم صادره، شاه عباس ظاهراً با اعطای خلعت و مناصب دولتی، باور داشت با اتصال مجدد میرمظفر به دربار، ثبات منطقه تأمین خواهد شد. به گفته منابع تاریخی، این حکم تجمیع مسئولیت هایی نظیر نظارت بر والی لرستان ( حسین خان سلاور ) و حل و فصل اختلافات ایلات گرمسیری را برای میرمظفر در پی داشت. به بیان دیگر، صدور این حکم در ۱۰۱۰ ق. نتیجهٔ سیاست صفوی در پادشاهی سازی مجدد الیت های محلی بود که از طریق ترکیب اقتدار مرکزی و اعطای امتیازاتی به میرمظفر صورت گرفت. این رخداد در انتهای دوره صفوی به منزله تثبیت نهایی نظام جدید اتابکی در ایلام قلمداد می شود.
نتیجه گیری
میرمظفر خورشیدی یکی از چهره های برجستهٔ تاریخ ایل های غرب ایران در دوره صفوی بود که توانست با تلفیق روابط خونی صفوی و رهبری قبیله ای، اتحادیه ایلی موسوم به هزاره ( ارکوازی–بولی ) را سامان دهد. بررسی وقایع ۱۰۰۶–۱۰۱۰ ق. نشان می دهد او ابتدا در قامت میراث دار سلسله خورشیدی در مقابل صفویان مقاومت کرد، اما سرانجام با پذیرش حاکمیت شاه عباس جایگاه نظامی و سیاسی خود را تثبیت نمود. ساختار سازمان یافته اتحادیه هزاره که متکی بر ده ها طایفهٔ کرد و لُر بود، تحت رهبری میرمظفر، نقش مهمی در جوامع عشایری داشت و به عنوان واسطه ای میان ایل ها و دولت صفوی عمل کرد. نسبت خونی وی با خاندان صفوی ( نوهٔ شاه تهماسب یکم ) به افزایش مشروعیتش نزد حاکمیت کمک نمود و نهایتاً در سال ۱۰۱۰ ق. حکم حکومتی شاه عباس مبنی بر اعطای مناصبی چون �امیرالامرای ده بالا� به او صادر شد. این رویدادها نشان از سیاست مصالحه صفویان با نخبگان محلی دارند. نتایج این مطالعه بر اهمیت رهبری میرمظفر در اتحاد ایلی هزاره و تفسیر تعاملات پیچیدهٔ قدرت در لرستان و ایلام صفوی دلالت دارد.
منابع
مدخل �ایل ارکوازی ( هزاره ارکوازی و بولی ) �، ویکی پدیای فارسی.
مدخل �میرمظفر خورشیدی�، ویکی پدیای فارسی.
شاپورخواست، الهه. تاریخ محلی ایلام و لرستان ( منابع مؤلف ) .
اعتمادالسلطنه، محمدحسن خان. مرآت البلدان ( چاپ دوم، ۱۳۸۴ ) .
اسکندر بیگ ترکمان. تاریخ عالم آرای عباسی ( چاپ میراث مکتوب، قم ) .
چکیده
میرمظفر خورشیدی امیرسیف از خاندان خورشیدی لرستان، نقش محوری در سامان دهی و رهبری ایلات کردها در غرب ایران ( ارکوازی و بولی ) در اواخر سدهٔ دهم هجری قمری ایفا کرد. وی پس از کشمکش های برآمده از شورش اتابکان لر کوچک، با همکاری مادرش شاهزاده زیوربیگم ( نوهٔ شاه تهماسب صفوی ) به دربار شاه عباس اول صفوی بازگشت و به شرط پذیرش حاکمیت مرکزی، به مقام های عالی ایلی منصوب شد. مقاله حاضر با تمرکز بر سال های ۱۰۰۶–۱۰۱۰ ق. ، ابعاد شخصیتی و سازمانی وی را بررسی می کند؛ از جمله موقعیت کاریزماتیک او در میان ایل های ارکوازی و بولی، ساختار اتحادیه بزرگ ایلی �هزاره�، پیوندهای خانوادگی اش با صفویان، تعاملاتش با اتابکان خورشیدی پیشین و سرانجام زمینه های صدور حکم حکومتی شاه عباس در سال ۱۰۱۰ ق. مطالعات تاریخی معتبر ( از جمله منابع محلی، فارسنامه و متون صفوی ) نشان می دهد که میرمظفر با بهره گیری از نفوذ قبیله ای و روابط خونی، توانست نقش منسجم کننده ای در اتحاد ایلات غرب ایران ایفا کند و در چارچوب سیاست های متمرکز صفوی جایگاه سیاسی مهمی برای خود کسب نماید.
... [مشاهده متن کامل]
مقدمه
با تثبیت قدرت شاه عباس اول و تمرکزگرایی صفوی، شاهان صفوی در تلاش بودند نفوذ ملوک الطوایف محلی را مهار کنند. در این چارچوب، خاندان خورشیدیان ( اتابکان لر کوچک ) که ۴۵۰ سال بر بخشی از لرستان و ایلام فرمان می راندند، به ویژه در پشتکوه و ده بالا، هدف سیاست صفویان قرار گرفتند. کشاکش های سه ساله اتابکان خورشیدی علیه دولت صفوی در سال های ۱۰۰۶–۱۰۰۹ ق. ( یا ۱۵۹۷–۱۶۰۰ م. ) با قربانی دادن بیشتر بزرگان ایل خورشیدی پایان یافت؛ سرانجام در ضیافت موسوم به �سراب شهوا� در سال ۱۰۰۹ ق. بسیاری از امرا و سرداران خورشیدی به دستور شاه عباس به قتل رسیدند. در این میدان هولناک، میرمظفر خورشیدی یکی از معدود بازماندگان بود که با جراحات فراوان گریخت و به قلمرو عثمانی پناه برد. این مقدمه فرصتی می دهد تا نقش بعدی میرمظفر در بازسازی اتحاد ایلی و کسب مشروعیت صفوی را بررسی کنیم.
شخصیت کاریزماتیک میرمظفر و سازماندهی ایلات ارکوازی و بولی
میرمظفر خورشیدی به واسطهٔ جایگاه خانوادگی و رفتار سیاسی خود، چهره ای کاریزماتیک در میان ایلات لک تبار غرب ایران پدید آورد. منابع محلی و تاریخی به کارنامهٔ فردی وی اشاره دارند: پس از بازگشت به ایران، شاه عباس یکم او را تحت عنوان �امیرسیف� و �امیرالامرای ده بالا� منصوب کرد و ریاست کل ایل ارکوازی ( و در عمل اتحاد بزرگی از ایل های ارکوازی و بولی موسوم به ایلات هزاره ) را به وی واگذار نمود. این انتصاب نشان دهندهٔ اعتماد دربار صفوی به نفوذ و ظرفیت سازماندهی او بود. به گفتهٔ برخی منابع، میرمظفر به سرعت توانست رهبری ایلات ارکوازی و بولی را به دست گیرد و گروهی نظامی متشکل از هزار جنگجو ( هزاراسپ ) فراهم آورد که در اصطلاح محلی �ایل هزاره� را تقویت می کرد. وی همچنین در سال های پس از ۱۰۰۹ ق. به مدیریت امور ایلات گرمسیری پشتکوه ( ده بالا ) نیز منصوب شد. بدین ترتیب، میرمظفر نقش کلیدی در گردآوری قبایل مختلف کردتبار غرب ایران ایفا کرد و به عنوان یک رهبر کاریزماتیک، هم سو کننده منافع ایل ها و هماهنگ کننده مذاکرات با حکومت مرکزی شناخته می شد.
ساختار و کارکردهای اتحادیه ایلی هزاره
اتحادیه ایلی هزاره که متشکل از ایل ارکوازی و ایل بولی بود، یکی از بزرگ ترین کنفدراسیون های قبیله ای غرب ایران محسوب می شد. این اتحادیه به زبان کردی جنوبی ( گویش کردی ارکوازی ) تکلم می کرد و بیش از ده ها طایفهٔ اصلی و فرعی را دربرمی گرفت. به نحوی که مجموع طوایف اصلی این اتحادیه ۱۲ تا ۱۸ طایفه و طوایف کوچک حدود ۱۲ طایفه ذکر شده است که تنها بخش کوچکی از تیره های بولی خود را مستقل می دانستند. چنین ساختاری به رهبران مانند میرمظفر اجازه می داد تا از طریق مجامع طوایفی و شوراهای قومیت، امور سیاسی و اجتماعی را هماهنگ کنند. وظائف اتحادیه هزاره شامل مدیریت منابع مشترک ( دامداری و کشاورزی ) ، حل اختلافات داخلی ایلات گرمسیری پشتکوه و استحکام بخشی در برابر تهدیدات بیگانگان بود. در واقع، این کنفدراسیون ایلی نقش پلی میان حاکمیت مرکزی و جوامع محلی داشت و خود را به عنوان تکیه گاه سازمان دهی شده برای مقاومت یا همکاری ایلی فراهم می آورد. مسوولان صفوی نیز با درک اهمیت استقرار �مجمع الطوایف گرمسیری پشتکوه� در مهار شورش ها، ریاست این مجمع و ولایت مناطق شمالی ایلام را به میرمظفر واگذار نمودند.
نسبت های خاندانی میرمظفر با خاندان صفوی
میرمظفر خورشیدی از طریق مادر ( زیوربیگم صفوی ) نسبت خونی با خاندان صفوی داشت؛ مادرش نوهٔ شاه تهماسب اول بود. این پیوند خونی، علاوه بر جایگاه خانوادگی پدری وی ( فرزند میر شاهوردی خان، آخرین اتابک خورشیدی ) ، نقش تعیین کننده ای در تعامل وی با دربار صفوی داشت. به عنوان مثال، مادرش پس از فرار او به عثمانی، در مذاکرات پیچیده برای بازگشتش به ایران به دربار صفوی کمک کرد. چنین روابط فامیلی موجب ایجاد بستر اعتماد نسبی میان میرمظفر و شاه عباس شد؛ گرچه سابقهٔ شورش های گذشته خاندانش ( همانند شورش میر شاهوردی خان علیه مالیات شاه عباس ) باعث بی اعتمادی اولیه شد، اما نهایتاً همین پیوند خاندان صفوی در واسطه گری برای مصالحه به کار آمد. بدین ترتیب، میرمظفر ضمن حفظ هویت ایلی خود، توانست با بهره گیری از نسبت صفوی اش، جایگاهی رسمی در ساختار حکومتی دوره شاه عباس کسب کند. این موضوع در منابع تاریخی چون �مرآت البلدان� و �تاریخ عالم آرای عباسی� نیز بازتاب دارد که خاندان خورشیدی را نزدیک به دربار صفوی ذکر کرده اند.
تعامل میرمظفر با اتابکان آل خورشید و صفویان
پس از فروپاشی اتابکان لر کوچک و هجوم قشون صفوی، میرمظفر به موازات قبول شرایط شاه عباس، همچنان موقعیت رهبری در میان باقی ماندگان ایل خود را حفظ کرد. او از یک سو میراث والدین اتابک خود را نمایندگی می کرد و از سوی دیگر با حکومت مرکزی صفوی تعامل داشت. این تعامل دوگانه را در سیاست وی بعد از کشتار سراب شهوا می توان مشاهده کرد: نخست با سلاح و مقاومت در کنار دیگر بازماندگان اتابکان شوریدگان ( تا پیش از ۱۰۰۹ ق. ) و سپس، پس از شکست شورش، با بازگشت به صفوف متحدان شاه و پذیرش منصب های حکومتی. از سویی دیگر، خاندان های محلی هم چون بیات، پشتکوهیان و سرداران ده بالا در دوره میرمظفر به رهبری او سازمان یافتند؛ بنابراین نقش او بیشتر از یک حکمران محلی صرف بود و جنبه ای ترکیبی از رهبر قبیله ای و کارگزار حکومت مرکزی داشت. منابع تاریخی یادآور می شوند که پس از این دوره، مقامات صفوی به جای نابودی کامل سلسله خورشیدی، سعی در ادغام ایشان در ساختار جدید داشتند؛ به طوری که میرمظفر توانست با حفظ تشخص ایل هزاره، ضمن قبول موقتی حکمرانی شاه عباس، میراث اتابکان خورشیدی را نیز تا حدودی ادامه دهد.
صدور حکم حکومتی شاه عباس ( ۱۰۱۰ ق. ) و زمینه ها
زمینه های صدور حکم حکومتی شاه عباس در سال ۱۰۱۰ ق. به عوامل متعددی بستگی داشت. از یک سو، سیاست صفوی مبنی بر مهار و درعین حال همگرایی با نخبگان محلی ایجاب می کرد پس از کشتار سراب شهوا، جایگزین معقولی برای نظام محلی تعیین شود. از سوی دیگر، وساطت مادر میرمظفر و تضمین او مبنی بر تبعیت از حکومت مرکزی، شاه عباس را ترغیب کرد تا او را به عنوان امیرالامرای مناطق ده بالا ( شمال ایلام ) و رئیس مجمع سه نفری والی در خرم آباد منصوب کند. در حکم صادره، شاه عباس ظاهراً با اعطای خلعت و مناصب دولتی، باور داشت با اتصال مجدد میرمظفر به دربار، ثبات منطقه تأمین خواهد شد. به گفته منابع تاریخی، این حکم تجمیع مسئولیت هایی نظیر نظارت بر والی لرستان ( حسین خان سلاور ) و حل و فصل اختلافات ایلات گرمسیری را برای میرمظفر در پی داشت. به بیان دیگر، صدور این حکم در ۱۰۱۰ ق. نتیجهٔ سیاست صفوی در پادشاهی سازی مجدد الیت های محلی بود که از طریق ترکیب اقتدار مرکزی و اعطای امتیازاتی به میرمظفر صورت گرفت. این رخداد در انتهای دوره صفوی به منزله تثبیت نهایی نظام جدید اتابکی در ایلام قلمداد می شود.
نتیجه گیری
میرمظفر خورشیدی یکی از چهره های برجستهٔ تاریخ ایل های غرب ایران در دوره صفوی بود که توانست با تلفیق روابط خونی صفوی و رهبری قبیله ای، اتحادیه ایلی موسوم به هزاره ( ارکوازی–بولی ) را سامان دهد. بررسی وقایع ۱۰۰۶–۱۰۱۰ ق. نشان می دهد او ابتدا در قامت میراث دار سلسله خورشیدی در مقابل صفویان مقاومت کرد، اما سرانجام با پذیرش حاکمیت شاه عباس جایگاه نظامی و سیاسی خود را تثبیت نمود. ساختار سازمان یافته اتحادیه هزاره که متکی بر ده ها طایفهٔ کرد و لُر بود، تحت رهبری میرمظفر، نقش مهمی در جوامع عشایری داشت و به عنوان واسطه ای میان ایل ها و دولت صفوی عمل کرد. نسبت خونی وی با خاندان صفوی ( نوهٔ شاه تهماسب یکم ) به افزایش مشروعیتش نزد حاکمیت کمک نمود و نهایتاً در سال ۱۰۱۰ ق. حکم حکومتی شاه عباس مبنی بر اعطای مناصبی چون �امیرالامرای ده بالا� به او صادر شد. این رویدادها نشان از سیاست مصالحه صفویان با نخبگان محلی دارند. نتایج این مطالعه بر اهمیت رهبری میرمظفر در اتحاد ایلی هزاره و تفسیر تعاملات پیچیدهٔ قدرت در لرستان و ایلام صفوی دلالت دارد.
منابع
مدخل �ایل ارکوازی ( هزاره ارکوازی و بولی ) �، ویکی پدیای فارسی.
مدخل �میرمظفر خورشیدی�، ویکی پدیای فارسی.
شاپورخواست، الهه. تاریخ محلی ایلام و لرستان ( منابع مؤلف ) .
اعتمادالسلطنه، محمدحسن خان. مرآت البلدان ( چاپ دوم، ۱۳۸۴ ) .
اسکندر بیگ ترکمان. تاریخ عالم آرای عباسی ( چاپ میراث مکتوب، قم ) .
*چهره کاریزماتیک میرمظفر خورشیدی در اتحادیه ایلی هزاره*
*چکیده*
میرمظفر خورشیدی امیرسیف از خاندان خورشیدی لرستان، نقش محوری در سامان دهی و رهبری ایلات کردها در غرب ایران ( ارکوازی و بولی ) در اواخر سدهٔ دهم هجری قمری ایفا کرد. وی پس از کشمکش های برآمده از شورش اتابکان لر کوچک، با همکاری مادرش شاهزاده زیوربیگم ( نوهٔ شاه تهماسب صفوی ) به دربار شاه عباس اول صفوی بازگشت و به شرط پذیرش حاکمیت مرکزی، به مقام های عالی ایلی منصوب شد. مقاله حاضر با تمرکز بر سال های ۱۰۰۶–۱۰۱۰ ق. ، ابعاد شخصیتی و سازمانی وی را بررسی می کند؛ از جمله موقعیت کاریزماتیک او در میان ایل های ارکوازی و بولی، ساختار اتحادیه بزرگ ایلی �هزاره�، پیوندهای خانوادگی اش با صفویان، تعاملاتش با اتابکان خورشیدی پیشین و سرانجام زمینه های صدور حکم حکومتی شاه عباس در سال ۱۰۱۰ ق. مطالعات تاریخی معتبر ( از جمله منابع محلی، فارسنامه و متون صفوی ) نشان می دهد که میرمظفر با بهره گیری از نفوذ قبیله ای و روابط خونی، توانست نقش منسجم کننده ای در اتحاد ایلات غرب ایران ایفا کند و در چارچوب سیاست های متمرکز صفوی جایگاه سیاسی مهمی برای خود کسب نماید.
... [مشاهده متن کامل]
*مقدمه*
با تثبیت قدرت شاه عباس اول و تمرکزگرایی صفوی، شاهان صفوی در تلاش بودند نفوذ ملوک الطوایف محلی را مهار کنند. در این چارچوب، خاندان خورشیدیان ( اتابکان لر کوچک ) که ۴۵۰ سال بر بخشی از لرستان و ایلام فرمان می راندند، به ویژه در پشتکوه و ده بالا، هدف سیاست صفویان قرار گرفتند. کشاکش های سه ساله اتابکان خورشیدی علیه دولت صفوی در سال های ۱۰۰۶–۱۰۰۹ ق. ( یا ۱۵۹۷–۱۶۰۰ م. ) با قربانی دادن بیشتر بزرگان ایل خورشیدی پایان یافت؛ سرانجام در ضیافت موسوم به �سراب شهوا� در سال ۱۰۰۹ ق. بسیاری از امرا و سرداران خورشیدی به دستور شاه عباس به قتل رسیدند. در این میدان هولناک، میرمظفر خورشیدی یکی از معدود بازماندگان بود که با جراحات فراوان گریخت و به قلمرو عثمانی پناه برد. این مقدمه فرصتی می دهد تا نقش بعدی میرمظفر در بازسازی اتحاد ایلی و کسب مشروعیت صفوی را بررسی کنیم.
شخصیت کاریزماتیک میرمظفر و سازماندهی ایلات ارکوازی و بولی
میرمظفر خورشیدی به واسطهٔ جایگاه خانوادگی و رفتار سیاسی خود، چهره ای کاریزماتیک در میان ایلات لک تبار غرب ایران پدید آورد. منابع محلی و تاریخی به کارنامهٔ فردی وی اشاره دارند: پس از بازگشت به ایران، شاه عباس یکم او را تحت عنوان �امیرسیف� و �امیرالامرای ده بالا� منصوب کرد و ریاست کل ایل ارکوازی ( و در عمل اتحاد بزرگی از ایل های ارکوازی و بولی موسوم به ایلات هزاره ) را به وی واگذار نمود. این انتصاب نشان دهندهٔ اعتماد دربار صفوی به نفوذ و ظرفیت سازماندهی او بود. به گفتهٔ برخی منابع، میرمظفر به سرعت توانست رهبری ایلات ارکوازی و بولی را به دست گیرد و گروهی نظامی متشکل از هزار جنگجو ( هزاراسپ ) فراهم آورد که در اصطلاح محلی �ایل هزاره� را تقویت می کرد. وی همچنین در سال های پس از ۱۰۰۹ ق. به مدیریت امور ایلات گرمسیری پشتکوه ( ده بالا ) نیز منصوب شد. بدین ترتیب، میرمظفر نقش کلیدی در گردآوری قبایل مختلف کردتبار غرب ایران ایفا کرد و به عنوان یک رهبر کاریزماتیک، هم سو کننده منافع ایل ها و هماهنگ کننده مذاکرات با حکومت مرکزی شناخته می شد.
ساختار و کارکردهای اتحادیه ایلی هزاره
اتحادیه ایلی هزاره که متشکل از ایل ارکوازی و ایل بولی بود، یکی از بزرگ ترین کنفدراسیون های قبیله ای غرب ایران محسوب می شد. این اتحادیه به زبان کردی جنوبی ( گویش کردی ارکوازی ) تکلم می کرد و بیش از ده ها طایفهٔ اصلی و فرعی را دربرمی گرفت. به نحوی که مجموع طوایف اصلی این اتحادیه ۱۲ تا ۱۸ طایفه و طوایف کوچک حدود ۱۲ طایفه ذکر شده است که تنها بخش کوچکی از تیره های بولی خود را مستقل می دانستند. چنین ساختاری به رهبران مانند میرمظفر اجازه می داد تا از طریق مجامع طوایفی و شوراهای قومیت، امور سیاسی و اجتماعی را هماهنگ کنند. وظائف اتحادیه هزاره شامل مدیریت منابع مشترک ( دامداری و کشاورزی ) ، حل اختلافات داخلی ایلات گرمسیری پشتکوه و استحکام بخشی در برابر تهدیدات بیگانگان بود. در واقع، این کنفدراسیون ایلی نقش پلی میان حاکمیت مرکزی و جوامع محلی داشت و خود را به عنوان تکیه گاه سازمان دهی شده برای مقاومت یا همکاری ایلی فراهم می آورد. مسوولان صفوی نیز با درک اهمیت استقرار �مجمع الطوایف گرمسیری پشتکوه� در مهار شورش ها، ریاست این مجمع و ولایت مناطق شمالی ایلام را به میرمظفر واگذار نمودند.
*نسبت های خاندانی میرمظفر با خاندان صفوی*
میرمظفر خورشیدی از طریق مادر ( زیوربیگم صفوی ) نسبت خونی با خاندان صفوی داشت؛ مادرش نوهٔ شاه تهماسب اول بود. این پیوند خونی، علاوه بر جایگاه خانوادگی پدری وی ( فرزند میر شاهوردی خان، آخرین اتابک خورشیدی ) ، نقش تعیین کننده ای در تعامل وی با دربار صفوی داشت. به عنوان مثال، مادرش پس از فرار او به عثمانی، در مذاکرات پیچیده برای بازگشتش به ایران به دربار صفوی کمک کرد. چنین روابط فامیلی موجب ایجاد بستر اعتماد نسبی میان میرمظفر و شاه عباس شد؛ گرچه سابقهٔ شورش های گذشته خاندانش ( همانند شورش میر شاهوردی خان علیه مالیات شاه عباس ) باعث بی اعتمادی اولیه شد، اما نهایتاً همین پیوند خاندان صفوی در واسطه گری برای مصالحه به کار آمد. بدین ترتیب، میرمظفر ضمن حفظ هویت ایلی خود، توانست با بهره گیری از نسبت صفوی اش، جایگاهی رسمی در ساختار حکومتی دوره شاه عباس کسب کند. این موضوع در منابع تاریخی چون �مرآت البلدان� و �تاریخ عالم آرای عباسی� نیز بازتاب دارد که خاندان خورشیدی را نزدیک به دربار صفوی ذکر کرده اند.
*تعامل میرمظفر با اتابکان آل خورشید و صفویان*
پس از فروپاشی اتابکان لر کوچک و هجوم قشون صفوی، میرمظفر به موازات قبول شرایط شاه عباس، همچنان موقعیت رهبری در میان باقی ماندگان ایل خود را حفظ کرد. او از یک سو میراث والدین اتابک خود را نمایندگی می کرد و از سوی دیگر با حکومت مرکزی صفوی تعامل داشت. این تعامل دوگانه را در سیاست وی بعد از کشتار سراب شهوا می توان مشاهده کرد: نخست با سلاح و مقاومت در کنار دیگر بازماندگان اتابکان شوریدگان ( تا پیش از ۱۰۰۹ ق. ) و سپس، پس از شکست شورش، با بازگشت به صفوف متحدان شاه و پذیرش منصب های حکومتی. از سویی دیگر، خاندان های محلی هم چون بیات، پشتکوهیان و سرداران ده بالا در دوره میرمظفر به رهبری او سازمان یافتند؛ بنابراین نقش او بیشتر از یک حکمران محلی صرف بود و جنبه ای ترکیبی از رهبر قبیله ای و کارگزار حکومت مرکزی داشت. منابع تاریخی یادآور می شوند که پس از این دوره، مقامات صفوی به جای نابودی کامل سلسله خورشیدی، سعی در ادغام ایشان در ساختار جدید داشتند؛ به طوری که میرمظفر توانست با حفظ تشخص ایل هزاره، ضمن قبول موقتی حکمرانی شاه عباس، میراث اتابکان خورشیدی را نیز تا حدودی ادامه دهد.
*صدور حکم حکومتی شاه عباس ( ۱۰۱۰ ق. ) و زمینه ها*
زمینه های صدور حکم حکومتی شاه عباس در سال ۱۰۱۰ ق. به عوامل متعددی بستگی داشت. از یک سو، سیاست صفوی مبنی بر مهار و درعین حال همگرایی با نخبگان محلی ایجاب می کرد پس از کشتار سراب شهوا، جایگزین معقولی برای نظام محلی تعیین شود. از سوی دیگر، وساطت مادر میرمظفر و تضمین او مبنی بر تبعیت از حکومت مرکزی، شاه عباس را ترغیب کرد تا او را به عنوان امیرالامرای مناطق ده بالا ( شمال ایلام ) و رئیس مجمع سه نفری والی در خرم آباد منصوب کند. در حکم صادره، شاه عباس ظاهراً با اعطای خلعت و مناصب دولتی، باور داشت با اتصال مجدد میرمظفر به دربار، ثبات منطقه تأمین خواهد شد. به گفته منابع تاریخی، این حکم تجمیع مسئولیت هایی نظیر نظارت بر والی لرستان ( حسین خان سلاور ) و حل و فصل اختلافات ایلات گرمسیری را برای میرمظفر در پی داشت. به بیان دیگر، صدور این حکم در ۱۰۱۰ ق. نتیجهٔ سیاست صفوی در پادشاهی سازی مجدد الیت های محلی بود که از طریق ترکیب اقتدار مرکزی و اعطای امتیازاتی به میرمظفر صورت گرفت. این رخداد در انتهای دوره صفوی به منزله تثبیت نهایی نظام جدید اتابکی در ایلام قلمداد می شود.
*نتیجه گیری*
میرمظفر خورشیدی یکی از چهره های برجستهٔ تاریخ ایل های غرب ایران در دوره صفوی بود که توانست با تلفیق روابط خونی صفوی و رهبری قبیله ای، اتحادیه ایلی موسوم به هزاره ( ارکوازی–بولی ) را سامان دهد. بررسی وقایع ۱۰۰۶–۱۰۱۰ ق. نشان می دهد او ابتدا در قامت میراث دار سلسله خورشیدی در مقابل صفویان مقاومت کرد، اما سرانجام با پذیرش حاکمیت شاه عباس جایگاه نظامی و سیاسی خود را تثبیت نمود. ساختار سازمان یافته اتحادیه هزاره که متکی بر ده ها طایفهٔ کرد و لُر بود، تحت رهبری میرمظفر، نقش مهمی در جوامع عشایری داشت و به عنوان واسطه ای میان ایل ها و دولت صفوی عمل کرد. نسبت خونی وی با خاندان صفوی ( نوهٔ شاه تهماسب یکم ) به افزایش مشروعیتش نزد حاکمیت کمک نمود و نهایتاً در سال ۱۰۱۰ ق. حکم حکومتی شاه عباس مبنی بر اعطای مناصبی چون �امیرالامرای ده بالا� به او صادر شد. این رویدادها نشان از سیاست مصالحه صفویان با نخبگان محلی دارند. نتایج این مطالعه بر اهمیت رهبری میرمظفر در اتحاد ایلی هزاره و تفسیر تعاملات پیچیدهٔ قدرت در لرستان و ایلام صفوی دلالت دارد.
*منابع*
مدخل �ایل ارکوازی ( هزاره ارکوازی و بولی ) �، ویکی پدیای فارسی.
مدخل �میرمظفر خورشیدی�، ویکی پدیای فارسی.
شاپورخواست، الهه. تاریخ محلی ایلام و لرستان ( منابع مؤلف ) .
اعتمادالسلطنه، محمدحسن خان. مرآت البلدان ( چاپ دوم، ۱۳۸۴ ) .
اسکندر بیگ ترکمان. تاریخ عالم آرای عباسی ( چاپ میراث مکتوب، قم ) .
*چکیده*
میرمظفر خورشیدی امیرسیف از خاندان خورشیدی لرستان، نقش محوری در سامان دهی و رهبری ایلات کردها در غرب ایران ( ارکوازی و بولی ) در اواخر سدهٔ دهم هجری قمری ایفا کرد. وی پس از کشمکش های برآمده از شورش اتابکان لر کوچک، با همکاری مادرش شاهزاده زیوربیگم ( نوهٔ شاه تهماسب صفوی ) به دربار شاه عباس اول صفوی بازگشت و به شرط پذیرش حاکمیت مرکزی، به مقام های عالی ایلی منصوب شد. مقاله حاضر با تمرکز بر سال های ۱۰۰۶–۱۰۱۰ ق. ، ابعاد شخصیتی و سازمانی وی را بررسی می کند؛ از جمله موقعیت کاریزماتیک او در میان ایل های ارکوازی و بولی، ساختار اتحادیه بزرگ ایلی �هزاره�، پیوندهای خانوادگی اش با صفویان، تعاملاتش با اتابکان خورشیدی پیشین و سرانجام زمینه های صدور حکم حکومتی شاه عباس در سال ۱۰۱۰ ق. مطالعات تاریخی معتبر ( از جمله منابع محلی، فارسنامه و متون صفوی ) نشان می دهد که میرمظفر با بهره گیری از نفوذ قبیله ای و روابط خونی، توانست نقش منسجم کننده ای در اتحاد ایلات غرب ایران ایفا کند و در چارچوب سیاست های متمرکز صفوی جایگاه سیاسی مهمی برای خود کسب نماید.
... [مشاهده متن کامل]
*مقدمه*
با تثبیت قدرت شاه عباس اول و تمرکزگرایی صفوی، شاهان صفوی در تلاش بودند نفوذ ملوک الطوایف محلی را مهار کنند. در این چارچوب، خاندان خورشیدیان ( اتابکان لر کوچک ) که ۴۵۰ سال بر بخشی از لرستان و ایلام فرمان می راندند، به ویژه در پشتکوه و ده بالا، هدف سیاست صفویان قرار گرفتند. کشاکش های سه ساله اتابکان خورشیدی علیه دولت صفوی در سال های ۱۰۰۶–۱۰۰۹ ق. ( یا ۱۵۹۷–۱۶۰۰ م. ) با قربانی دادن بیشتر بزرگان ایل خورشیدی پایان یافت؛ سرانجام در ضیافت موسوم به �سراب شهوا� در سال ۱۰۰۹ ق. بسیاری از امرا و سرداران خورشیدی به دستور شاه عباس به قتل رسیدند. در این میدان هولناک، میرمظفر خورشیدی یکی از معدود بازماندگان بود که با جراحات فراوان گریخت و به قلمرو عثمانی پناه برد. این مقدمه فرصتی می دهد تا نقش بعدی میرمظفر در بازسازی اتحاد ایلی و کسب مشروعیت صفوی را بررسی کنیم.
شخصیت کاریزماتیک میرمظفر و سازماندهی ایلات ارکوازی و بولی
میرمظفر خورشیدی به واسطهٔ جایگاه خانوادگی و رفتار سیاسی خود، چهره ای کاریزماتیک در میان ایلات لک تبار غرب ایران پدید آورد. منابع محلی و تاریخی به کارنامهٔ فردی وی اشاره دارند: پس از بازگشت به ایران، شاه عباس یکم او را تحت عنوان �امیرسیف� و �امیرالامرای ده بالا� منصوب کرد و ریاست کل ایل ارکوازی ( و در عمل اتحاد بزرگی از ایل های ارکوازی و بولی موسوم به ایلات هزاره ) را به وی واگذار نمود. این انتصاب نشان دهندهٔ اعتماد دربار صفوی به نفوذ و ظرفیت سازماندهی او بود. به گفتهٔ برخی منابع، میرمظفر به سرعت توانست رهبری ایلات ارکوازی و بولی را به دست گیرد و گروهی نظامی متشکل از هزار جنگجو ( هزاراسپ ) فراهم آورد که در اصطلاح محلی �ایل هزاره� را تقویت می کرد. وی همچنین در سال های پس از ۱۰۰۹ ق. به مدیریت امور ایلات گرمسیری پشتکوه ( ده بالا ) نیز منصوب شد. بدین ترتیب، میرمظفر نقش کلیدی در گردآوری قبایل مختلف کردتبار غرب ایران ایفا کرد و به عنوان یک رهبر کاریزماتیک، هم سو کننده منافع ایل ها و هماهنگ کننده مذاکرات با حکومت مرکزی شناخته می شد.
ساختار و کارکردهای اتحادیه ایلی هزاره
اتحادیه ایلی هزاره که متشکل از ایل ارکوازی و ایل بولی بود، یکی از بزرگ ترین کنفدراسیون های قبیله ای غرب ایران محسوب می شد. این اتحادیه به زبان کردی جنوبی ( گویش کردی ارکوازی ) تکلم می کرد و بیش از ده ها طایفهٔ اصلی و فرعی را دربرمی گرفت. به نحوی که مجموع طوایف اصلی این اتحادیه ۱۲ تا ۱۸ طایفه و طوایف کوچک حدود ۱۲ طایفه ذکر شده است که تنها بخش کوچکی از تیره های بولی خود را مستقل می دانستند. چنین ساختاری به رهبران مانند میرمظفر اجازه می داد تا از طریق مجامع طوایفی و شوراهای قومیت، امور سیاسی و اجتماعی را هماهنگ کنند. وظائف اتحادیه هزاره شامل مدیریت منابع مشترک ( دامداری و کشاورزی ) ، حل اختلافات داخلی ایلات گرمسیری پشتکوه و استحکام بخشی در برابر تهدیدات بیگانگان بود. در واقع، این کنفدراسیون ایلی نقش پلی میان حاکمیت مرکزی و جوامع محلی داشت و خود را به عنوان تکیه گاه سازمان دهی شده برای مقاومت یا همکاری ایلی فراهم می آورد. مسوولان صفوی نیز با درک اهمیت استقرار �مجمع الطوایف گرمسیری پشتکوه� در مهار شورش ها، ریاست این مجمع و ولایت مناطق شمالی ایلام را به میرمظفر واگذار نمودند.
*نسبت های خاندانی میرمظفر با خاندان صفوی*
میرمظفر خورشیدی از طریق مادر ( زیوربیگم صفوی ) نسبت خونی با خاندان صفوی داشت؛ مادرش نوهٔ شاه تهماسب اول بود. این پیوند خونی، علاوه بر جایگاه خانوادگی پدری وی ( فرزند میر شاهوردی خان، آخرین اتابک خورشیدی ) ، نقش تعیین کننده ای در تعامل وی با دربار صفوی داشت. به عنوان مثال، مادرش پس از فرار او به عثمانی، در مذاکرات پیچیده برای بازگشتش به ایران به دربار صفوی کمک کرد. چنین روابط فامیلی موجب ایجاد بستر اعتماد نسبی میان میرمظفر و شاه عباس شد؛ گرچه سابقهٔ شورش های گذشته خاندانش ( همانند شورش میر شاهوردی خان علیه مالیات شاه عباس ) باعث بی اعتمادی اولیه شد، اما نهایتاً همین پیوند خاندان صفوی در واسطه گری برای مصالحه به کار آمد. بدین ترتیب، میرمظفر ضمن حفظ هویت ایلی خود، توانست با بهره گیری از نسبت صفوی اش، جایگاهی رسمی در ساختار حکومتی دوره شاه عباس کسب کند. این موضوع در منابع تاریخی چون �مرآت البلدان� و �تاریخ عالم آرای عباسی� نیز بازتاب دارد که خاندان خورشیدی را نزدیک به دربار صفوی ذکر کرده اند.
*تعامل میرمظفر با اتابکان آل خورشید و صفویان*
پس از فروپاشی اتابکان لر کوچک و هجوم قشون صفوی، میرمظفر به موازات قبول شرایط شاه عباس، همچنان موقعیت رهبری در میان باقی ماندگان ایل خود را حفظ کرد. او از یک سو میراث والدین اتابک خود را نمایندگی می کرد و از سوی دیگر با حکومت مرکزی صفوی تعامل داشت. این تعامل دوگانه را در سیاست وی بعد از کشتار سراب شهوا می توان مشاهده کرد: نخست با سلاح و مقاومت در کنار دیگر بازماندگان اتابکان شوریدگان ( تا پیش از ۱۰۰۹ ق. ) و سپس، پس از شکست شورش، با بازگشت به صفوف متحدان شاه و پذیرش منصب های حکومتی. از سویی دیگر، خاندان های محلی هم چون بیات، پشتکوهیان و سرداران ده بالا در دوره میرمظفر به رهبری او سازمان یافتند؛ بنابراین نقش او بیشتر از یک حکمران محلی صرف بود و جنبه ای ترکیبی از رهبر قبیله ای و کارگزار حکومت مرکزی داشت. منابع تاریخی یادآور می شوند که پس از این دوره، مقامات صفوی به جای نابودی کامل سلسله خورشیدی، سعی در ادغام ایشان در ساختار جدید داشتند؛ به طوری که میرمظفر توانست با حفظ تشخص ایل هزاره، ضمن قبول موقتی حکمرانی شاه عباس، میراث اتابکان خورشیدی را نیز تا حدودی ادامه دهد.
*صدور حکم حکومتی شاه عباس ( ۱۰۱۰ ق. ) و زمینه ها*
زمینه های صدور حکم حکومتی شاه عباس در سال ۱۰۱۰ ق. به عوامل متعددی بستگی داشت. از یک سو، سیاست صفوی مبنی بر مهار و درعین حال همگرایی با نخبگان محلی ایجاب می کرد پس از کشتار سراب شهوا، جایگزین معقولی برای نظام محلی تعیین شود. از سوی دیگر، وساطت مادر میرمظفر و تضمین او مبنی بر تبعیت از حکومت مرکزی، شاه عباس را ترغیب کرد تا او را به عنوان امیرالامرای مناطق ده بالا ( شمال ایلام ) و رئیس مجمع سه نفری والی در خرم آباد منصوب کند. در حکم صادره، شاه عباس ظاهراً با اعطای خلعت و مناصب دولتی، باور داشت با اتصال مجدد میرمظفر به دربار، ثبات منطقه تأمین خواهد شد. به گفته منابع تاریخی، این حکم تجمیع مسئولیت هایی نظیر نظارت بر والی لرستان ( حسین خان سلاور ) و حل و فصل اختلافات ایلات گرمسیری را برای میرمظفر در پی داشت. به بیان دیگر، صدور این حکم در ۱۰۱۰ ق. نتیجهٔ سیاست صفوی در پادشاهی سازی مجدد الیت های محلی بود که از طریق ترکیب اقتدار مرکزی و اعطای امتیازاتی به میرمظفر صورت گرفت. این رخداد در انتهای دوره صفوی به منزله تثبیت نهایی نظام جدید اتابکی در ایلام قلمداد می شود.
*نتیجه گیری*
میرمظفر خورشیدی یکی از چهره های برجستهٔ تاریخ ایل های غرب ایران در دوره صفوی بود که توانست با تلفیق روابط خونی صفوی و رهبری قبیله ای، اتحادیه ایلی موسوم به هزاره ( ارکوازی–بولی ) را سامان دهد. بررسی وقایع ۱۰۰۶–۱۰۱۰ ق. نشان می دهد او ابتدا در قامت میراث دار سلسله خورشیدی در مقابل صفویان مقاومت کرد، اما سرانجام با پذیرش حاکمیت شاه عباس جایگاه نظامی و سیاسی خود را تثبیت نمود. ساختار سازمان یافته اتحادیه هزاره که متکی بر ده ها طایفهٔ کرد و لُر بود، تحت رهبری میرمظفر، نقش مهمی در جوامع عشایری داشت و به عنوان واسطه ای میان ایل ها و دولت صفوی عمل کرد. نسبت خونی وی با خاندان صفوی ( نوهٔ شاه تهماسب یکم ) به افزایش مشروعیتش نزد حاکمیت کمک نمود و نهایتاً در سال ۱۰۱۰ ق. حکم حکومتی شاه عباس مبنی بر اعطای مناصبی چون �امیرالامرای ده بالا� به او صادر شد. این رویدادها نشان از سیاست مصالحه صفویان با نخبگان محلی دارند. نتایج این مطالعه بر اهمیت رهبری میرمظفر در اتحاد ایلی هزاره و تفسیر تعاملات پیچیدهٔ قدرت در لرستان و ایلام صفوی دلالت دارد.
*منابع*
مدخل �ایل ارکوازی ( هزاره ارکوازی و بولی ) �، ویکی پدیای فارسی.
مدخل �میرمظفر خورشیدی�، ویکی پدیای فارسی.
شاپورخواست، الهه. تاریخ محلی ایلام و لرستان ( منابع مؤلف ) .
اعتمادالسلطنه، محمدحسن خان. مرآت البلدان ( چاپ دوم، ۱۳۸۴ ) .
اسکندر بیگ ترکمان. تاریخ عالم آرای عباسی ( چاپ میراث مکتوب، قم ) .
🟩 طایفه میر ارکوازی: میرها از پرچمعیت ترین طوایف ارکوازی می باشند و اصالت دیرینه ای در ارکوازی دارند. در اصل آنها از نسل شاهوردی خان واپسین اتابک زاگرس ( فرمانروای ایلام و لرستان ) که در سال ۱۰۰۶ هجری قمری بعد از تعقیب سپاه صفوی تا قلعه ( اصلمرز ) در حوزه شهری ( چوار ) و گریختن به قلعه ( چنگوله ) در شهرستان کنونی مهران توسط اله وردی خان سردار سپاه صفوی دستگیر و در کناره رودخانه ( صیمره ) بدست شاه عباس اول صفوی کشته می شود، هستند. سر تشمال عالیجاه میر مظفر اول ارکوازی به حکم شاه عباس کبیر در سال ۱۰۱۰ الی ۱۰۳٨ هجری قمری ریاست مجمع الطوایف گرمسیری پشتکوه چون: ده بالایی، عالی بیگی، پنجستون، ریزوند، بولی، ارکوازی، میشخاص، چم آب و . . . را برعهده داشته و همچنین و پسر و نوه ایشان عالیجاهان تشمال میر مظفر دوم و میر اصغر و سرتشمال میر فرامرز ارکوازی روسای کل ایل ارکوازی از زمان افشاریه تا قاجار از این طایفه بوده اند. مظفر الی بیگ نامی پور میرمنصور ابن میرمظفر اول سردار نادر شاه افشار نیز از این مردمان بوده است ( منبع: عالم آرای نادری _ محمدکاظم مروی ) و میتوان به زنده یاد اکبر مظفری در عهد پهلوی و شهلا مظفری از مشاهیر ادبی استان در عصر معاصر از تیره میرهای روستای ( چگا ) اشاره کرد و از بزرگان و تشمالان ایل ارکوازی می توان به تشمال حجی حاجی، تشمال میرنصور، تشمال میرمیفر تشمال میرتمر و . . . از نیای میرمنصوربیگ ولد میرمظفر دوم اشاره کرد و هم اکنون تشمال ابراهیم مظفری بزرگ ایل ارکوازی است. در مجمع اغلب میرهای پشتکوه از نسل میرمظفر هزاره میباشند، طایفه میر شامل ۱۴ تخمه بوده از اولاد ۳ برادر ( داراب بیگ_ میرمظفر دوم _ میرحسن بیگ ) میباشد که هر یک از اولاد آنها سرسلسله آغازگر تیره های فعلی میرمظفری میباشند. اولاد میرمظفر دوم تشکیل دهنده ۱۲ تخمه شامل: طمرخان، ولدبیگ، اسماعیل بیگ، میثم بیگ، شهباز بیگ، جانی بیگ، جعفر بیگ، مهدی بیگ، سلطان بیگ، محمدرضا بیگ، منصوربیگ، فتحعلی بیگ بوده و سلسله داراب بیگ شامل: قمر بیگ، داوود بیگ، نیابیگ، موسی رضا بیگ و . . . بوده و تیره میرحسن بیگ که بنا به نزاع با سربازان والی از پشتکوه کوچانده شده اند، میرهای تشکیل دهنده طایفه ( علی کاکاوند ) بوده و به سرداران کاکاوند نیز معروفند که در میان آنها میتوان به ( شهمرادخان ایلبگیر ) از چهره های نامی و جنگاور زاگرس اشاره کرد، ضمنا اکنون در میان تبار میرداراب بیگ تعداد پراکنده ای از اولاد شفیع خان و قمربیگ در میان میرها که در ایوانغرب و گیلانغرب روستاهای طابعه ( کولسوند کلهر بخش چله ) اشاره کرد که در اداوار مختلف تاریخی بعد مهاجرت آنها از اقلیم اجدادیشان هماره از کدخدا ها و بزرگان و صاحب منصبان ایوانغرب بوده اند. سلسله ای دیگر از اولا میرتیمور فرزند ارشد عالیجاه میرمظفر که به نایبان و سرخیلان اقلیم کنون زیستیشان در ادوارها پیش یاد کرد که اکنون در روستاهای تابعه بخش ( کشماهور ) و شهرستان ماهیدشت ساکن اند و آنهارا به میرتیموریهای تنگِ گرمه میشناسند، اشاره کرد.
... [مشاهده متن کامل]
یکی از قدیمی ترین تصاویر ایل ارکوازی نقاشی نگاره سر تشمال میر میرمظفر اول است و همچنین تشکیل ارتش هزار نفره در اواسط حکومت صفوی را توسط عالیجاه میر مظفر دانست تا ایل ارکوازی را ایل هزاره نیز بنامند.
تیره های دیگر نیز به شرح پراکندگی زیر قرار دارند: ۱ - میرچگا تیره تشمال حجی حاجی وتشمال ابراهیم مظفری۲ - میر چنان تیره کدخدا میرزاخان ۳ - میر چم سارد تیره شفیع خان ۴ - میر بانسرو تیره میر باوه و میر نوروز ۵ - میر راه سفید تیره خانلر ۶ - میر تنگ حمام حیدر بگ و میرفرامرز و خانواده های مظفری. همچنین قسمت دیگری از میر ها در شهرستان دره شهر ( خانواده هاشمی ) و همچنین در ( جعفر اباد ) میشخاص و قسمت دیگری از میر ها برای جنگ ترکمن به استان گلستان فرستاده شده بودند و هم اکنون در نیشابور ساکن هستند. سه تخاره از تیره های اسماعیل بگ و دارابگ و ولدبگ از سال ۱۳۱۱ به شهرستان گیلانغرب کوچ کرده و در منطقه ویژنان شهرستان گیلانغرب سکنی گزیده اند که مرحوم ساده میر بگ مظفری از بزرگان آنها می باشد. و تعداد زیادی از اولاد تیرهای جانی بگ اکنون ساکن روستاهای ماهیدشت که به خاندان میرپور شهرت دارند و چندین خانواده دیگر نیز در میان مردم ایوانغرب ساکن هستند.
... [مشاهده متن کامل]
یکی از قدیمی ترین تصاویر ایل ارکوازی نقاشی نگاره سر تشمال میر میرمظفر اول است و همچنین تشکیل ارتش هزار نفره در اواسط حکومت صفوی را توسط عالیجاه میر مظفر دانست تا ایل ارکوازی را ایل هزاره نیز بنامند.
تیره های دیگر نیز به شرح پراکندگی زیر قرار دارند: ۱ - میرچگا تیره تشمال حجی حاجی وتشمال ابراهیم مظفری۲ - میر چنان تیره کدخدا میرزاخان ۳ - میر چم سارد تیره شفیع خان ۴ - میر بانسرو تیره میر باوه و میر نوروز ۵ - میر راه سفید تیره خانلر ۶ - میر تنگ حمام حیدر بگ و میرفرامرز و خانواده های مظفری. همچنین قسمت دیگری از میر ها در شهرستان دره شهر ( خانواده هاشمی ) و همچنین در ( جعفر اباد ) میشخاص و قسمت دیگری از میر ها برای جنگ ترکمن به استان گلستان فرستاده شده بودند و هم اکنون در نیشابور ساکن هستند. سه تخاره از تیره های اسماعیل بگ و دارابگ و ولدبگ از سال ۱۳۱۱ به شهرستان گیلانغرب کوچ کرده و در منطقه ویژنان شهرستان گیلانغرب سکنی گزیده اند که مرحوم ساده میر بگ مظفری از بزرگان آنها می باشد. و تعداد زیادی از اولاد تیرهای جانی بگ اکنون ساکن روستاهای ماهیدشت که به خاندان میرپور شهرت دارند و چندین خانواده دیگر نیز در میان مردم ایوانغرب ساکن هستند.
میرمظفر فرزند ارشد شاهوردیخان اتابک که سپاهی را بنام "هزاره" تحت فرماندهی داشت، بنا به همین وجه بعدها ایل او را "هزاره" نامیدند. و در فرهنگ شفاهی پشتکوه میرمظفر را به لقب "هزار اسپی" که وجه تسمیه ای است از نیای او می شناسند و به اجماع رسیده است.
... [مشاهده متن کامل]
میرمظفر هزار اسپی بنا به حکمی از شاه عباس صفوی از تاریخ ۱۰۱۰ هجری قمری بمدت ۲٨ سال تا تاریخ ۱۰۳٨ هجری قمری مصادف با وفات شاه عباس کبیر، امیرالامرای پشتکوه و مالک الممالک اراضی گرمسیری و حاکم عشیره های ساکن آن اراضی چون " ریزوند، دهبالایی، عالی بیگی، پنجستون، میشخاص، چنگوله، اصلمرز، ارکوازی، بولی، بدره، چعب، بالاوند و برخی از مناطق محروسه" بوده است که تنها نگاره پشتکوه در موزه هنرهای معاصر شاه صفی اصفهان در بخش نگارگری که شامل سبک های مختلف نگارگری ایرانی از بهترین اساتید کشور و شامل مینیاتورهای هرات، اصفهان، تبریز و تک چهره های قجری و احکام سلاطین صوفی است، مربوط می شود به تمثال شاهزاده میرمظفر هزار اسپی.
در کتب منابع معاصرِ با میرمظفر یاد شده از اینکه بنا به قائله ای در لرستان ۲ ازدواج سیاسی رخ داد مشروح آن چنین است: خواهر شاهوردیخان که بیوه حمزه میرزا بود به نکاح شاه عباس در می آید و شاه عباس نیز یکی از شاهزادگان صفوی که نبیره بهرام میرزا بود و خانبانو بیگم نام داشت را بعنوان همسری شاهوردیخان حاکم وقت لرستان در می آورد، همین نقل در خاندان صفوی مرسوم است که حاصل ازدواج خانبانو بیگم با شاهوردیخان عباسی ۳ فرزند به نامهای شاهزاده میرمظفر و شاهزاده میرجنگجو بوده است، سنگ قبری که از میرمظفر در اقلیم الوار جنوبی یافت شده و سنگ قبری که از میرجنگجو در قبرستان صفویان می باشد، دیگر گواهی ست بر این موضوع.
... [مشاهده متن کامل]
میرمظفر هزار اسپی بنا به حکمی از شاه عباس صفوی از تاریخ ۱۰۱۰ هجری قمری بمدت ۲٨ سال تا تاریخ ۱۰۳٨ هجری قمری مصادف با وفات شاه عباس کبیر، امیرالامرای پشتکوه و مالک الممالک اراضی گرمسیری و حاکم عشیره های ساکن آن اراضی چون " ریزوند، دهبالایی، عالی بیگی، پنجستون، میشخاص، چنگوله، اصلمرز، ارکوازی، بولی، بدره، چعب، بالاوند و برخی از مناطق محروسه" بوده است که تنها نگاره پشتکوه در موزه هنرهای معاصر شاه صفی اصفهان در بخش نگارگری که شامل سبک های مختلف نگارگری ایرانی از بهترین اساتید کشور و شامل مینیاتورهای هرات، اصفهان، تبریز و تک چهره های قجری و احکام سلاطین صوفی است، مربوط می شود به تمثال شاهزاده میرمظفر هزار اسپی.
در کتب منابع معاصرِ با میرمظفر یاد شده از اینکه بنا به قائله ای در لرستان ۲ ازدواج سیاسی رخ داد مشروح آن چنین است: خواهر شاهوردیخان که بیوه حمزه میرزا بود به نکاح شاه عباس در می آید و شاه عباس نیز یکی از شاهزادگان صفوی که نبیره بهرام میرزا بود و خانبانو بیگم نام داشت را بعنوان همسری شاهوردیخان حاکم وقت لرستان در می آورد، همین نقل در خاندان صفوی مرسوم است که حاصل ازدواج خانبانو بیگم با شاهوردیخان عباسی ۳ فرزند به نامهای شاهزاده میرمظفر و شاهزاده میرجنگجو بوده است، سنگ قبری که از میرمظفر در اقلیم الوار جنوبی یافت شده و سنگ قبری که از میرجنگجو در قبرستان صفویان می باشد، دیگر گواهی ست بر این موضوع.
نامه حاکم الموت به اتابک اعظم صفوی: میر جهانشاه نامی بهمراه میرمظفر نامی با کمک جیوش مستقر در خندق های محفور پشت دیواره های فراموشگاه الموت توانستند از بند بگریزند که ۴ محبوس نیز بهمراه آنها گریخت.