میر اخوری

لغت نامه دهخدا

( میرآخوری ) میرآخوری. [ خوَ / خ ُ ] ( حامص مرکب ) صفت و پیشه و شغل میرآخور. اصطبل سالاری :
کز پی میرآخوری در پایگاه رخش او
آخشیجان جان رستم را مکرر ساختند.
خاقانی.
میرآخوری تو چرخ را کار
کاه و جو از آن کشد در انبار.
نظامی.
و رجوع به میرآخور شود.

فرهنگ فارسی

( میر آخوری ) صفت و پیشه و شغل میر آخور اصطبل سالاری

پیشنهاد کاربران

بپرس