میده سالار. [ م َ دَ / م ِ دِ ] ( ص مرکب ) خوانسالار. || نانوا و نان پز. ( ناظم الاطباء ). نان پز و ناظر و طباخ. ( از آنندراج ) ( انجمن آرا ). شخصی را گویند که نان می پزد. ( آنندراج ) ( برهان ). نان پز را گویند. ( فرهنگ جهانگیری ) : آفاق را از جرم خور هم قرص وهم آتش نگر هم مطبخ و هم خوان زر هم میده سالار آمده.
خاقانی.
و رجوع به میده شود.
فرهنگ فارسی
( صفت و اسم ) ۱ - رئیس میده پزان . ۲ - خوان سالار: آفاق را از جرم خود هم قرص و هم آتش نگر هم مطبخی هم خوان زرهم میده سالار آمده . ( خاقانی ) ۳ - کسی که نان میده پزد. ۴ - نانوا نان پز.