میدانی
/meydAni/
لغت نامه دهخدا
میدانی. [ م َ / م ِ ] ( ص نسبی ) منسوب است به میدان و آن محله ای است به نیشابور. ( یادداشت مؤلف ). منسوب است به میدان زیاد نیشابور. ( از انساب سمعانی ). || منسوب است به میدان که محله ای است در اصفهان. ( از انساب سمعانی ).
میدانی. [ م َ / م ِ ] ( اِخ ) ابوالفضل احمدبن محمد... رجوع به ابوالفضل احمدبن محمدبن احمد شود.
فرهنگ فارسی
( صفت ) منسوب به میدان : کپنک پوشکان میدانی درکمین تواند میدانی ? ( ضیائ اصفهانی )
ابوالفضل احمد بن محمد
مترادف ها
مستقل، مجاز، روا، اختیاری، عاری، ازاد، حق انتخاب، رایگان، مجانی، رها، مختار، مبرا، غیر مقید، سرخود، میدانی
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
تو چی میدانی ؟شاید امشب برایش بنویسند هر چه او خواست. . .