میدانگاه

/meydAngAh/

معنی انگلیسی:
open space, square

لغت نامه دهخدا

میدانگاه. [ م َ / م ِ ] ( اِ مرکب ) جای فراخ و پهن که در آن بنا نباشد. ( ناظم الاطباء ). || میدان. میدان کارزار :
شیروار آورد به میدانگاه
گرد بر گرد صف کشند سپاه.
نظامی.

فرهنگ فارسی

( اسم ) میدان .

فرهنگ معین

(مِ ) (اِ. ) میدان .

فرهنگ عمید

میدان، زمین وسیع که در آن ساختمانی نباشد.

پیشنهاد کاربران

بپرس