میخ چین. ( نف مرکب ، اِ مرکب ) میخ چیننده. که میخ را بچیند. آن که یا آنچه میخ را قطع کند و ببرد یا برآورد. که میخ را با ابزاری از میان قطع کند یا از جایی برآرد. افزاری است فلزی ، مانند انبردست که دهان آن سخت برنده و تیز است و با آن میخ را از جایی که کوبیده اند درآورند. ( از یادداشت لغت نامه ) گاز. گازانبر. میخ کش.
فرهنگ فارسی
(صفت و اسم ) قسمی گازانبر است که برای چیدن و بریدن میخ و جز آن بکار رود .