میخ ساختن. [ ت َ ] ( مص مرکب ) درست کردن میخ ووتد. میخ درست کردن. || سکه کردن. ( از یادداشت مؤلف ). || نقش و باسمه و قالب سکه ساختن برای سکه کردن با نام و نشان کسی : درم را همی میخ سازد به نیزسبک داشتن بیشتر زین چه چیز.فردوسی.