میاوری

لغت نامه دهخدا

میاوری. [ وَ ] ( ص نسبی ، اِ ) ظاهراً و به قرینه مقام باید نوعی از جامه باشد. ( حاشیه تاریخ بیهقی چ فیاض چ مشهد ص 580 ). و ممکن است که نسبتی باشد به شهر میاور و پارچه بافت و ساخت آنجا نظیر ششتری و غیره : من که بوالفضلم بر آن جمله دیدم که در سر این دره ( دره دینار ) میاوری حواصل داشتم و قبای روباه سرخ و بارانی و دیگر چیزها فراخور این و بر اسب چنان بودم از سرما که گفتی هیچ چیز پوشیده ندارمی. ( تاریخ بیهقی چ مشهد ص 580 ).

فرهنگ فارسی

ظاهرا و به قرینه مقام باید نوعی از جامه باشد .

پیشنهاد کاربران

بپرس