میانه رو
/miyAnero/
مترادف میانه رو: معتدل
متضاد میانه رو: تندرو، افراطی، دست راستی
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
فرهنگستان زبان و ادب
مترادف ها
مناسب، محدود، ارام، متعادل، ملایم، میانه رو، معتدل
با صرفه، اندک، صرفه جو، مقتصد، میانه رو
هوشیار، سنگین، عاقل، بهوش، متین، موقر، میانه رو
ملایم، میانه رو، معتدل
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
میانه رو در مقابل منحرف هست نه تندرو .
چون راه میانه یعنی راه مستقیم است .
این حرف رهبر ماست
چون راه میانه یعنی راه مستقیم است .
این حرف رهبر ماست
اعتدال