کسی که توانایی و استعدادی فراتر از متوسط را ندارد
کسی که منسوب عامه است
کسی که منسوب عامه است
1 - واژه مودب برای : کم سواد، کم دانش، بیمایه، کم استعداد، ( و حتی ) فرومایه
- آنان به وادی بیمایگی افتاده اند.
- از کف بیمایگان کارگشایی مخواه ( بیدل )
2 - بی چیز، ندار، فقیر، تهی دست، بی سرمایه
- وزآن بیمایگان را مایه بخشیم . . . روان را زین روش پیرایه بخشیم ( نظامی )
- آنان به وادی بیمایگی افتاده اند.
- از کف بیمایگان کارگشایی مخواه ( بیدل )
2 - بی چیز، ندار، فقیر، تهی دست، بی سرمایه
- وزآن بیمایگان را مایه بخشیم . . . روان را زین روش پیرایه بخشیم ( نظامی )
میانه رو؛ نه خوب و نه بد.