میاندر

لغت نامه دهخدا

میاندر. [ دَ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان بم پشت شهرستان سراوان ، واقع در 70 هزارگزی جنوب خاوری سراوان با 250 تن سکنه. آب آن از چشمه و راه آن مالرو است. ساکنان از طایفه درازایی هستند. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8 ).

فرهنگ فارسی

دهی است از دهستان بم پشت شهرستان سراوان .

پیشنهاد کاربران

فضای بین سربینه و گرمخانه در حمام های قدیمی.
سربینه محل تعویض لباسها و گرمخانه جایی که حمام میکردند. میاندر باعث میشد حرارت گرمخانه اتلاف نشود و هم اینکه جلوی دید مستقیم به داخل گرمخانه گرفته شود.

بپرس