سازمان ملل متحد ۸ قطعنامه صادر کرد که عراق با همه آنها موافقت کرد ولی ایران فقط به آخرین قطعنامه پاسخ مثبت داد آنهم یکسال پس از انتشار آن، سازمان کنفرانس اسلامی ۱۰ پیشنهاد ارائه داد که مورد قبول ایران قرار نگرفتند. جنبش عدم تعهد دو بار . گروه هفت ( هفت کشور صنعتی جهان ) در دو قطعنامه و شورای همکاری خلیج فارس در دو قطعنامه ( در مواقعی که امنیت دریانوردی و امنیت تردد نفت در منطقه به خطر افتاد ) به لزوم رسیدن به صلح تأکید می کردند.
... [مشاهده متن کامل]
مسئولان ایران بلافاصله جنگ را به یک دوگانه جنگ بین حق و باطل تبدیل کردند و مانند صفویه با افزودن شعائر شیعی به این جنگ خواص یک جنگ مذهبی را دادند. سازمان ملل از شش روز پس از شروع جنگ ( ۶ مهرماه ) قطعنامه هایی صادر می کرد، سازمان همکاری اسلامی و جنبش عدم تعهد و افراد و سازمان های دیگر پیشنهادهای صلح ارائه می دادند که همگی توسط عراق پذیرفته می شدند ولی مسئولان ایران اعلام می کردند که بدون برکناری و مجازات صدام حسین و تأسیس یک حکومت اسلامی در عراق آتش بس ممکن نیست. سرانجام یکسال پس از صدور آخرین قطعنامه سازمان ملل در اثر پایان یافتن منابع خود مجبور شدند آن را بپذیرند و تداوم حکومت صدام حسین و تعیین متجاوز پسا آتش بس را نیز قبول کردند.
موضع رسمی ایران آن بود که ارتش عراق پیش از برقراری آتش بس می بایست از خاک ایران عقب نشینی کند. این شرط هرچند به لحاظ اصولی قابل دفاع بود، اما به نظر برخی ناظران عملی به نظر نمی رسید… چنین شرطی هیچ گاه محقق نشد و حتی هشت سال بعد نیز که ایران پایان جنگ را پذیرفت، ابتدا آتش بس برقرار شد و بعد نیروها به مرزهای بین المللی بازگشتند.
روح الله خمینی در ساعت ۷ بعداز ظهر ۳۱ شهریور ۱۳۵۹ در پیام خود به مناسبت آغاز سال تحصیلی ۵۹–۶۰ گفت:
این آلت دست آمریکا به ایران تجاوز کرده است… یک حرفی که با ارتش عراق دارم اینست که ارتش عراق با چه کسی می خواهد جنگ بکند؟ طرفدار کیست و مخالف کی؟ طرفدار صدام است که اشتراکی و کافر است برضد کی برضد اسلام؟
محمد علی رجایی نخست وزیر در ۳۱ شهریور ۱۳۵۹ بلافاصله پس از حمله عراق به ایران گفت: ما به ملت مسلمان ایران اطمینان می دهیم که مرگ رژیم حاکم بر عراق فرارسیده است و این خداست که بدین وسیله می خواهد ملت ما را با ملت عراق در افتخار سرنگونی صدام و رژیم نفرینی اش سهیم گرداند
... [مشاهده متن کامل]
مسئولان ایران بلافاصله جنگ را به یک دوگانه جنگ بین حق و باطل تبدیل کردند و مانند صفویه با افزودن شعائر شیعی به این جنگ خواص یک جنگ مذهبی را دادند. سازمان ملل از شش روز پس از شروع جنگ ( ۶ مهرماه ) قطعنامه هایی صادر می کرد، سازمان همکاری اسلامی و جنبش عدم تعهد و افراد و سازمان های دیگر پیشنهادهای صلح ارائه می دادند که همگی توسط عراق پذیرفته می شدند ولی مسئولان ایران اعلام می کردند که بدون برکناری و مجازات صدام حسین و تأسیس یک حکومت اسلامی در عراق آتش بس ممکن نیست. سرانجام یکسال پس از صدور آخرین قطعنامه سازمان ملل در اثر پایان یافتن منابع خود مجبور شدند آن را بپذیرند و تداوم حکومت صدام حسین و تعیین متجاوز پسا آتش بس را نیز قبول کردند.
موضع رسمی ایران آن بود که ارتش عراق پیش از برقراری آتش بس می بایست از خاک ایران عقب نشینی کند. این شرط هرچند به لحاظ اصولی قابل دفاع بود، اما به نظر برخی ناظران عملی به نظر نمی رسید… چنین شرطی هیچ گاه محقق نشد و حتی هشت سال بعد نیز که ایران پایان جنگ را پذیرفت، ابتدا آتش بس برقرار شد و بعد نیروها به مرزهای بین المللی بازگشتند.
روح الله خمینی در ساعت ۷ بعداز ظهر ۳۱ شهریور ۱۳۵۹ در پیام خود به مناسبت آغاز سال تحصیلی ۵۹–۶۰ گفت:
این آلت دست آمریکا به ایران تجاوز کرده است… یک حرفی که با ارتش عراق دارم اینست که ارتش عراق با چه کسی می خواهد جنگ بکند؟ طرفدار کیست و مخالف کی؟ طرفدار صدام است که اشتراکی و کافر است برضد کی برضد اسلام؟
محمد علی رجایی نخست وزیر در ۳۱ شهریور ۱۳۵۹ بلافاصله پس از حمله عراق به ایران گفت: ما به ملت مسلمان ایران اطمینان می دهیم که مرگ رژیم حاکم بر عراق فرارسیده است و این خداست که بدین وسیله می خواهد ملت ما را با ملت عراق در افتخار سرنگونی صدام و رژیم نفرینی اش سهیم گرداند