ازین سودمندی بود زان زیان
خرد را میانجی کن اندرمیان.
فردوسی.
هر آن کس که باشد خداوندگاه میانجی خرد را کند بر دو راه.
فردوسی.
سرت را نخواهد همی تن به جای میانجی کن اکنون بدین هر دو رای.
فردوسی.
و رجوع به میانجی شود. || واسطه انگیختن : سپه به که برنا بود ز آنکه پیر
میانجی کند چون رسد تیغ و تیر.
نظامی.
|| صلح دادن. ( ناظم الاطباء ).