میان باریک

لغت نامه دهخدا

میان باریک. [ یام ْ ] ( ص مرکب ) کمرباریک. که کمری باریک دارد. ( از جانداران ). اهضم. اَقَب . اَهیَف. ( یادداشت مؤلف ). || ( در اشیاء ) که وسط آن باریک باشد. که میانه آن نسبت به دو سوی باریکتر بود. که حجم قسمت وسطای آن از قسمتهای مقدم و مؤخر کمتر باشد چنانکه میله ای چوبین یا آهنین یا دالانی و راهروی. لؤلؤ مضطمر؛ مروارید میان باریک. ( منتهی الارب ). || که فاصله یا عرض قسمت وسطای آن در فاصله یا عرض دو جانب دیگر کمتر باشد.

فرهنگ فارسی

کمر باریک که کمری باریک دارد یا که وسط آن باریک باشد .

فرهنگ عمید

کمرباریک.

پیشنهاد کاربران

بپرس