می شود

پیشنهاد کاربران

واژه می
دکتر کزازی در مورد واژه ی "مَی " می نویسد : ( ( مَی: در پهلوی مَیْ. در ریشهٔ اوستایی آن به معنی نوش و انگُبین نیز هست. ) )
( ( مستان صبح چهره، مُطّرا به مَی کنند
چون پیر ْ تیلسان ِ مطرا برافکند ) )
...
[مشاهده متن کامل]

برگردان بیت: آنان که از زیبایی و گیرایی بامداد سرمستند، یا آنان که از نوشیدن بادهٔ بامدادین سرخوشند چهره را به باده شکفته و شاداب می گردانند، در آن هنگام که سپهر کهن، بالاپوش نغز و زیبای شب را به سویی می افکند؛ یا بالاپوش نغز و زیبای روز را بر دوش می اندازد.
( رخسار صبح ، میر جلال الدین کزازی ، ۱۳۷۲، ص۲۷۷. )

واژه شود. ( اِ ) مورچه کوچک. ( برهان ) ( ناظم الاطباء ) . || پارچه داغ بسته شده بواسطه آتش. ( ناظم الاطباء ) .
شود. [ ش ِ وِ ] ( اِ ) شبت. رستنیی باشد معروف که در ماست کنند و در کوکو و طعام نیز. ( برهان ) . شوت. شویت. شوذ. شبث. سبت. سبط. قال الازهری : و اما الشبث لهذه البقلة المعروفة فهی معربة. قال و سمعت اهل البحرین یقولون : سبت بالسین غیرمعجمة و بالتاء و اصلها بالفارسیة: شود، و فیها لغة أخری سبط بالطاء. ( المعرب جوالیقی ) . گیاهی است از تیره چتریان که یک ساله است و ارتفاعش بین سی سانتیمتر تا یک متر متغیر است. این گیاه در اکثر نقاط آسیا ( از جمله ایران ) و اروپای جنوبی و افریقا بطور خودرو میروید و غالباً کشت نیز میشود. ریشه اش راست و مخروطی مایل به سفید و ساقه اش استوانه یی بی کرک و دارای خطوط طولی است و در محل گره ها کمی فرورفتگی دارد. ( از فرهنگ فارسی معین ) . و رجوع به گیاهشناسی گل گلاب ص 265 شود.
...
[مشاهده متن کامل]

منبع . لغت نامه دهخدا

واژه می شود هر کسی دوستان درباره این واژه منبع درستی که واژه عربی یا فارسی اگر میشه نظر بدهد.

بپرس