می سوسن

لغت نامه دهخدا

میسوسن. [ م َ / م ِ س َ ] ( اِ مرکب ) ( اصطلاح داروشناسی ) ( از می + سوسن که معرب آن به فک اضافه است و در فارسی نیز چنان متداول است )شراب السوسن. شربت سوسن. شراب سوسن. چیزی است مرکب از می و سوسن که زنان بدان سر شستندی. ( یادداشت مؤلف ). آب انگور که به آب سوسن بجوشانند و برای دفع علت جوع البقر بخورانند. ( انجمن آرا ) ( آنندراج ). شراب السوسن. ( از بحر الجواهر ) ( از تذکره داود ضریر انطاکی ). شربت سوسن را گویند. ( برهان ). شربت سوسن. ( آنندراج ). سرشستنیی است مر زنان را. ( منتهی الارب ، ماده م س ن ). شی تجعله النساء فی الغسلة لرؤوسهن. ( تاج العروس ،ماده م س ن ). شراب سوسن است. ( از اختیارات بدیعی ) ( از تحفه حکیم مؤمن ) : حندقوقی و شراب ریحانی رقیق و می سوسن سود دارد. ( ذخیره خوارزمشاهی ).

فرهنگ فارسی

( اسم ) شربتی است که از سوسن گیرند وشرح آن توسط ابن جزله بتفصیل داده شده شراب السوسن .

پیشنهاد کاربران

بپرس