می زدگی. [ م َ / م ِ زَ دَ / دِ ] ( حامص مرکب ) صفت و حالت می زده. شراب زدگی. ( یادداشت مؤلف ). مخموری. مستی : به پنجشنبه که روز خمار می زدگی است چو تلخ باده خوری راحتت فزاید خود.منوچهری.و رجوع به می زده شود.