فرار کردن، گریختن
دور شدن ، دررفتن، هزیمت کردن، پنهان شدن، محو شدن ناپدید شدن ، جستن، گریختن، فرار کردن، غیب شدن، دویدن،
فرارکردن گریختن دورشدن
فرار کردن گریختن
فرار می کرد ودور میشد
رم کرد یا به عبارتی فرار میکرد
فرار کردن، رانده شده
فرار می کرد، می گریخت
فرار کردن _ دویدن:/
گریختن ، فراری ، فرار کردن ،
فرارمکرد
فرار کردن
معنی می رمید می شود فرار می کرد ، می گریخت
مصدرش میشه رمیدن
مصدرش میشه رمیدن
فرار کردن، دیویدن
فرار میکرد.
فرار میکرد و دوری میجست
می گریخت، فرار می کرد، می ترسید، نفرت داشت
فرار میکرد می گریخت
فرار می کرد - می گریخت
سعی میکرد - فرار میکرد😝🌹
فرار میکرد
فرار میکرد ، میدوید
فرار می کرد
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٣)