میخوارگی. [ م َ / م ِ خوا / خا رَ / رِ ] ( حامص مرکب ) عمل و عادت میخواره. شراب خوارگی و باده پرستی. ( ناظم الاطباء ). پرداختن به شرب خمر : چشمهای نیمخوابت سال و ماه همچو من مستند بی میخوارگی.
سعدی.
فرهنگ فارسی
باده نوشی .
فرهنگ عمید
می خواری، باده خواری، باده نوشی.
مترادف ها
alcoholism(اسم)
اعتیاد به نوشیدن الکل، میخوارگی، تاثیر الکل در مزاج