( می آشام ) می آشام. [ م َ / م ِ ] ( نف مرکب ) میخواره. می گسار. شرابخوار. که باده خورد : می آشام غمت پیمانه و ساغرنمی دارد بجز تبخانه بر لب ساغر دیگر نمی دارد.
ابوطالب کلیم.
و رجوع به می خواره شود.
فرهنگ فارسی
( می آشام ) میخواره می گسار شرابخوار که باده خورد .