- دم الضفدع ؛ خون مگل. ( ریاض الادویه ).
مگل.[ م َ گ ِ ] ( اِ ) زلو را گویند و آن کرمی است سیاه رنگ که خون فاسد از بدن و اعضای مردم بمکد. ( برهان ) ( فرهنگ رشیدی ) ( از آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) :
در مجاری حلق او گشته
آب خونخوار و جان ستان چو مگل.
فخری ( از فرهنگ رشیدی ).
و رجوع به مکل شود.