مگس پرانی. [ م َ گ َ پ َ ] ( حامص مرکب ) پراکنده کردن مگسها از اطراف خود. راندن مگس از جائی یا چیزی. || کساد بازار و بی رونقی آن. ( بهار عجم ) ( آنندراج ) : کارکلیم باشد آنجا مگس پرانی هر جا که دل ز یار شیرین شمایل افتد.
کلیم ( از بهار عجم ).
و رجوع به ترکیب مگس پرانیدن ذیل مگس شود.
فرهنگ فارسی
۱ - عمل مگس پراندن . ۲ - بیکاری . ۳ - کسادی بازار : [ رواج گوهر او کار من زیاده کند مگس پرانی همکار در دکان سخن . ] ( شفائی . آنند. )
فرهنگ عمید
۱. عمل راندن و دور کردن مگس ها، مگس پراندن. ۲. [عامیانه، مجاز] بیکاری و کسادی بازار.